گیله دختر ‎ . ݁⋆ ꫂ᭪ ݁ | اسفند ۱۴۰۰
 ⊹₊⭑ 🥥𝔄𝔩𝔬𝔥𝔬𝔪𝔬𝔯𝔞🐚⊹ ࣪ ˖

خدایا شکرت که بیشتر از چیزایی که از دست دادم، بدست آوردم 🙏🏻💚 .

ازت سپاسگزارم که یکسال رو با موفقیت و عشق و پشتیبانی تو گذروندم .

دوستت دارم ″من″ ، دوستت دارم خدا جون .

شکرت شکرت شکرت .

سلام منِ ۲۳ ساله❤✨ . بریم که خیلی کار داریم 🌻 .


#خوشحال نوشت, چشم قلبی نوشت
+ نوشته شده در  شنبه بیست و هشتم اسفند ۱۴۰۰ساعت 16:30  توسط گیله دختر  | 

این کیک برنجیای سیس رایس هم خوشمزه ان :/

باید ببشتر میخریدم .

*

برای‌ مهمونی امروز شیرینی خامه ایارو گذاشتم یخچال ، ظرف شیرینی بین اون همه سبزیجات و غذاهای رژیمی میدرخشه😂 .

اولین قدم سالم خوری رو من شروع کرده بودم و بعدش خانواده ام هم خوششون اومد و الان هممون یه رژیم رو دنبال میکنیم .

از قند مصنوعی و شکر استفاده نمیکنیم ، میوه و سبزیجات و آب‌ فراوون و تایم وعده های غذایی خیلی زود ، خصوصا شام . چون انسولین ترشح شده توی بدن این فرصت رو داره قند غذا رو زودتر بسوزونه .

ورزش روزانه هم فراموش نمیشه .

من و بابام‌ توی خونه ورزش‌ میکنیم و مامانم میره پیاده روی .

بدن سالم نعمت بزرگیه ، یه امانت ارزشمنده . بنظرم باید تلاشمون رو بکنیم تا قدرشو بیشتر و بیشتر بدونیم✨ .


#روز نوشت, خوشحال نوشت, لبخند نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و ششم اسفند ۱۴۰۰ساعت 14:6  توسط گیله دختر  | 

لیست اهداف سال جدید رو چسبوندم 💚 .


#خوشحال نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم اسفند ۱۴۰۰ساعت 14:44  توسط گیله دختر  | 

حقیقتا کیف میکنم اینجا خانوم ها راحت دوچرخه سواری میکنن ( تفریحات روزانه ی اینجا اینه که آقایون و خانم ها میرن دوچرخه سواری، پیاده روی و دوییدن توی ساحل و یوگا لب ساحل و ... ) 

یا راننده های اسنپ خانم به طرز چشم گیری داریم و جالب تر اینکه اینجا خیلی خفن طور خانم ها موتور میرونن😍 ‌.


#چشم قلبی نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و سوم اسفند ۱۴۰۰ساعت 16:46  توسط گیله دختر  | 

کلا چند‌ روز منع شدم از اینکه راحت بخوابم 😑🥺 . 

نباید به پهلو و روی صورتم بخوابم و الان از خواب فراریم😒😣 .

یوگا نمیتونم انجام بدم چون همش سر و تهم🤣 .

فردا آخرین روز مراقبتیمه ...

ولی ارزششو داشت😍 الان صورتم تپلی شده😍 .


#خوشحال نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و سوم اسفند ۱۴۰۰ساعت 10:45  توسط گیله دختر  | 

باید برای خونه و تولدم خرید کنم و هوا تا خوووود یکشنبه بارونی و سرده . بارون نم نم و هوای خنک بهاری نه ها!!! اینطوریه: 🤬🤬🤬🤬 !!

من از بیرون رفتن توی هوای سرد متنفرم . حتی فاصله ی آسانسور تا ماشین رو هم نمیتونم تحمل کنم . چند تا جا هم باید پیاده برم ... 🦖.


#اخمو نوشت, ایشه, تخته سر
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و سوم اسفند ۱۴۰۰ساعت 10:28  توسط گیله دختر  | 

منُ سید انقدر خسته ایم که دیشب بعد از مدتها خواستیم همو ببینیم ... 

بجای اینکه بریم خیابونای اصلی و شلوغ شهر ، چپیدیم کافه ی یکی از دوستام‌ که بغل خونمونه🤣 . چند ساعت همونجا موندیم ... نشستیم و نشستیم و نشستیم بعدش دوباره چپیدیم توی خونه🐧 .


#خسته نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و سوم اسفند ۱۴۰۰ساعت 10:21  توسط گیله دختر  | 

خدایا شکرت ، خیلی دوسِت دارم💚✨ .


#خوشحال نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و سوم اسفند ۱۴۰۰ساعت 10:14  توسط گیله دختر  | 

کلی کار دارم ولی نشستم جم فود میبینم 😑🦖 .

ساعت ۳ میرم سراغ کارام . قول😑 .


#خسته نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و دوم اسفند ۱۴۰۰ساعت 14:47  توسط گیله دختر  | 

دیروز پام سر خورد افتادم توی کلینیک و توی گونه هام ژل رفت🥺🗿 🐧🐧🐧🐧🐧 .


#مود نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و دوم اسفند ۱۴۰۰ساعت 14:43  توسط گیله دختر  | 

امروزم از ۸ صبح بیدارم ولی هوای ابری و بارونی نمیذاشت از تخت بیام بیرون .

یچیز جالب خونده بودم که میگفت وقتی آخرای زمستون اینطوری سرد میشه انگاری داره با تمام علاقه ش برای خداحافظی بغلمون میکنه🥺💚 . من واقعاً دلم برای زمستون تنگ میشه🥺 .

*

کلی کار‌ دارم امروز🗿 . فعلاً قهوه دم کردم ... تا بعدش خدا بزرگه ...

کلاس شنبه ام هم افتاد تا بعد از عید ! تنها کلاس موردعلاقه ام🗿🐧 .

این هفته هم خیلی شلوغه ها😣 ! 

خدایا کمکم کن😣🤕 . انرژی بفرست😑💚 .


#روز نوشت, مود نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه نوزدهم اسفند ۱۴۰۰ساعت 9:42  توسط گیله دختر  | 

دو روزی میشد استراحت نکردم!

دیشب ۸ خوابیدم🤕 .

*

دیروز بالاخره تونستم کادوی ری‌ری رو بهش بدم🥺 .

براش کتاب اوژنی گرانده  رو گرفته بودم . 

از ۷بیدار شدم تا آماده شم برم دوستامُ ببینم 🥺🌻 .

بعدشم با خاله ام هم مسیر بودیم و اومد دنبالم و برگشتیم خونه .

خیلییی خسته بودم اما کافئین دم ظهر اجازه نمیداد بخوابم 😣 !


#روز نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه نوزدهم اسفند ۱۴۰۰ساعت 9:37  توسط گیله دختر  | 

یادم نمیاد دیروز چرا اون پست رو نوشتم و ذهنم بابت چی آشفته بود🤣🗿 .

*

بذر شاهی خریدم و قراره امسال سبزش کنیم🌱💚 ‌.

من چرا بابت سال جدید/تولدم اشتیاقی ندارم؟😂 از من بعیده! 

البته عید خوبه ها ... چون کارا تعطیله و همه دورهمیم و هرروز بیرونیم ... ولی چرا درباره ی تولدم انقدر بی تفاوتم؟🤦🏼‍♀🙊 زشته دختر به خودت بیا -_- .


#مود نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه پانزدهم اسفند ۱۴۰۰ساعت 19:44  توسط گیله دختر  | 

انقدر فکرای مختلف میان و به ذهنم هجوم میارن که نمیتونم تمرکز کنم و از ساده ترین چیزا بنویسم .

باید بیشتر مدیتیت کنم .

باید ذهنم باز شه ... 


#مود نوشت
+ نوشته شده در  شنبه چهاردهم اسفند ۱۴۰۰ساعت 21:2  توسط گیله دختر  | 

تا دم غروب به حدی هوا گرم و خشک بود که کم آوردم🗿 .

حتی دستگاه بخور هم کم آورد 😂 .

*

امروز به فکر یه گلدون جدید افتادم و به مامانم گفتم یکی از گلاشو توی گلدون برام بکاره ... بعدش خاله ام بی خبر گل جدید آورد🥺🌱 . خیلی دوسش دارم 🥺 .

*

خدایا شکرت مهربونم💚 دلم به بودنت خوشه💚 ‌.


#روز نوشت, چشم قلبی نوشت, خوشحال نوشت
+ نوشته شده در  جمعه سیزدهم اسفند ۱۴۰۰ساعت 23:59  توسط گیله دختر  | 

یه مدته همش کارای رومَن پولانسکی رو میبینم .

امروز نوبت Rosemary's baby ئه .


#فیلم نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه نهم اسفند ۱۴۰۰ساعت 17:43  توسط گیله دختر  | 

دیروز رفتم دانشگاه سابقم .

مدرک موقتم رو گرفتم و رفتم سمت ساختمون پشتی .

به نیمکتای بارون خورده و کثیف نگاه کردم ... یه زمانی اینجا مینشستیم و منتظر بودیم تا یکی یکی برسیم . کلاسا که تموم میشد از سلف میزدیم میرفتیم اونجا تا حراست بهمون گیر نده .

خیلی وقتا حتی نیمکتا خالی نبودن حالا انقدر تنها موندن که زنگ زدن ... 

پنجره های کتابخونه باز بودن و مهم نبود دیگه صدایی توش بره .

ساختمون آزمایشگاه رو نگاه کردم شاید اون عمو حراستی رو ببینم ولی نبود . 

حیاطی که یه زمانی جای سوزن انداختن نبود ، حالا رو به روم خالیِ خالی بود .

حاصل چهار سال زحمتم رو توی دستم گرفتم و نگاه کردم ... بغضم گرفت ... دلم تنگ شد ... این منصفانه نیست ... ما قرار بود تا ۴ سال اینجا بمونیم و درس بخونیم و برای تموم شدنش جشن بگیریم ...

من اونجا بزرگ شدم ، بالغ شدم ، یاد گرفتم ، گریه کردم ، خندیدم ...

تقریباً برای آخرین بار دانشگاهمو دیدم و ۲سال خاطره رو توی محوطه ی پشت ساختمون اداری ،  روی همون نیمکت زنگ زده گذاشتم .


#دانشگاه, درس نوشت, xoxo, رشت
+ نوشته شده در  دوشنبه نهم اسفند ۱۴۰۰ساعت 17:17  توسط گیله دختر  | 

چندتا بلاگر اوکراینی جزو فالوئینگام هستن و چند روزه خبری ازشون نیست:(

هنوزم برام یجوریه ... شنیدن کلمات اردوگاه ، پناهجو ، تانک ، کشته ، لباس گرم ، مرز ... 

هوووفففف 😣 .


#ناراحت نوشت
+ نوشته شده در  شنبه هفتم اسفند ۱۴۰۰ساعت 17:37  توسط گیله دختر  | 

دلم واقعاً کیک و دسر میخواد . هی ریفرش میکنم ببینم امروز دوستم کیک چی آورده .

فردا روز پرکاری دارم و باید از این شهر به اون شهر برم 🤡 .

مکن ای صبح طلوووع🙁 .


#روز نوشت, مود نوشت
+ نوشته شده در  شنبه هفتم اسفند ۱۴۰۰ساعت 17:6  توسط گیله دختر  | 

سال ۲۰۲۲ ، عصر تکنولوژی و ربات و هوش مصنوعی و اینترنت و این صبحتا و جنگ ؟!! 😑

این چیزا رو توی کتابای تاریخ خونده بودیم ...


#اخمو نوشت
+ نوشته شده در  شنبه هفتم اسفند ۱۴۰۰ساعت 17:3  توسط گیله دختر  | 

دیگه همه میدونن نت ادکلنام باید بر پایه مرکبات باشن وگرنه اصلاً دوست ندارم .

خانوم کاپ کیک بهم یه ادکلن خفن هدیه داد که عاشق اون بوی نارنج اولشم😩💚🍊 .

عود موردعلاقه ام هم باید وانیلی باشه 🤗 . البته عاشق لاینز و کپتن بلکم 🥺🤤 .


#xoxo نوشت, خوشحال نوشت, لبخند نوشت, جینگیلی جینگیلی قناری
+ نوشته شده در  پنجشنبه پنجم اسفند ۱۴۰۰ساعت 16:10  توسط گیله دختر  | 

دیگه کم کم داره بهار میشه🌻 .

از زمستون، فقط دلم برای کلاه گذاشتن تنگ میشه :( .


#مود نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه پنجم اسفند ۱۴۰۰ساعت 16:5  توسط گیله دختر  | 

دیگه وقتشه اهداف سال جدید رو بنویسم .

یسری افکار رو باید روی کاغذ بیارم ☁ .

چیا بدست آوردم ، با چه آدمایی آشنا شدم ، چی یاد گرفتم ، معجزه های قشنگ چی بودن ، چه اخلاق جدیدی کسب کردم و ...

خدایا سپاسگزارم 💚 .


#مود نوشت, لبخند نوشت, هَطو
+ نوشته شده در  یکشنبه یکم اسفند ۱۴۰۰ساعت 21:13  توسط گیله دختر  | 

رو آوردم به آشپزی .

بنظرم یجور آرته . ترکیب روغن ها و ادویه ها و اینکه بدونی کدوم ترکیب با چه اندازه ای مناسبه ... 🥢

دوست داشتم فردا صبح میرفتم پیاده روی اما ناهار رو به عهده گرفتم 😅🤰🏼 .


#نیش باز نوشت, مود نوشت, خوشحال نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه یکم اسفند ۱۴۰۰ساعت 21:10  توسط گیله دختر  | 

سلام اسفند قشنگم🤗✨ .

سلام ماهی های دوست داشتنی! 🐟🐟♓ .

*

استارت فصلم عالی بود🥺✨ .

هوا بارونی و ابری🥺☁ .

مامانمم برام لاکی که دوست داشتم خرید ‌. Inlay-Glazed Cherry🍒 .

با دوستام صحبت کردیم و فردا قرار گذاشتیم .

ناهار ماکارونی با ته دیگ سیزممنی کنجدی بود!!! 🍝

تنها چیزی‌ که رومخه کلاسای امروزمه🌚 .


#روز نوشت, خوشحال نوشت, xoxo نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه یکم اسفند ۱۴۰۰ساعت 14:17  توسط گیله دختر  |