گیله دختر ‎ . ݁⋆ ꫂ᭪ ݁ | ایشه
 ⊹₊⭑ 🥥𝔄𝔩𝔬𝔥𝔬𝔪𝔬𝔯𝔞🐚⊹ ࣪ ˖

هفته ی اول اردیبهشتیم و هوا گرمه😭 . من نمیخوام قبول کنم که باید کولر روشن کنیم😭 .


#ایشه
+ نوشته شده در  پنجشنبه چهارم اردیبهشت ۱۴۰۴ساعت 18:31  توسط گیله دختر  | 

دیشب بعد از دو هفته تونستم راحت بخوابم و دیرتر بیدار شدم ولی چه بیدار شدنی عزیزم؟ گردنم گرفته😂 . بد خوابیدم💀 .


#ایشه
+ نوشته شده در  جمعه یکم فروردین ۱۴۰۴ساعت 12:58  توسط گیله دختر  | 

برفُ بارون بارید .

اونم چی؟

تا مامان بابامو میکشوندم بیان ببینن ، قطع میشد 🩴🪓 .


#روز نوشت, ایشه
+ نوشته شده در  شنبه بیستم بهمن ۱۴۰۳ساعت 17:34  توسط گیله دختر  | 

یه بارم دستم نرسوند الکی گزارش داد که تحویل‌گیرنده خونه نبود😑🪓 .


#ایشه
+ نوشته شده در  پنجشنبه چهارم بهمن ۱۴۰۳ساعت 13:44  توسط گیله دختر  | 

بسته ی پستیم که به رشت میرسه، غمم میگیره 🪓 .

نه آپدیت میکنن وضعیتشو نه زود میرسونن به شهرت .

و اسمش پست پیشتازه🗿 .


#ایشه
+ نوشته شده در  سه شنبه دوم بهمن ۱۴۰۳ساعت 15:53  توسط گیله دختر  | 

اسپویل خاطرات خون‌آشام

تمام این مدت که سریال طولانی خاطرات خون‌آشامُ میدیدم، روی کرولاین و کلاوس سرمایه‌گذاری عاطفی کرده بودم😂 .

تازه توی فصل پنجم فهمیدم قرار نیست هرگزززز به هم برسن🥲 . تینیجر درونم ناراحت شد 🫠 .

چیزای دیگه هم برام اسپویل شد😑 .

مشخصه آخرش مسخره تموم میشه .

اصن همین کلاوس و کرولاین به هم می‌رسیدن، بهترین زوج این سریال میشدن .

این چه کاری بود 😑 .


#بیلاوارث, فیلم نوشت, ایشه
+ نوشته شده در  شنبه بیست و نهم دی ۱۴۰۳ساعت 21:12  توسط گیله دختر  | 

ولی این بیماری خیلی شیوع پیدا کرده . مراقبت کنید ...

توی جاهای شلوغ ماسک همراهتون باشه .

تخته سر چرا تموم نمیشه بیلاوارثی🦆 ...


#ایشه
+ نوشته شده در  یکشنبه شانزدهم دی ۱۴۰۳ساعت 18:46  توسط گیله دختر  | 

شال گنده میخوام ولی فوری غارت میشه🫠🦖 . از این بیگ اسکارفای نرمالو که میپیچونی دور سرت🫠 .

امسال میخوام بابوشکا باشم 🪆 .


#کامان باربی لتسگو پارتی, ایشه, بَی
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۳ساعت 17:34  توسط گیله دختر  | 

عروسی پیامدش این بود که همه سرما خوردن . نه فوراً ولی حتماً ✨🌈🌸✨🐬 .

در حال حاضر من پشت سنگر قایم شدم و ویروس به من نرسیده . توی منطقه ی امن خودم هستم ...

با ما همراه باشید .

پ.ن: سگه سرما و یخبندانه🧌 .


#روز نوشت, ایشه, هَطو, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  شنبه هفدهم آذر ۱۴۰۳ساعت 12:1  توسط گیله دختر  | 

عروسی داریم در پیش داریم ‌. یکی از اعضای درجه ی یک خانوادمون .

تا امروز درگیر بودم و تونستم کادو بگیرم .

ذهنم مشغوله ... با توجه به فک و فامیلای دو طرف ... چرا شامُ سلف سرویس تدارک دیدن؟ 😭

من مطمئنم کشته میدن موقع شام😭 .


#ایشه
+ نوشته شده در  چهارشنبه هفتم آذر ۱۴۰۳ساعت 20:15  توسط گیله دختر  | 

و همسایه ای که از ۷ صبح تعمیراتش رو شروع میکنه🫠 ...

چشم روی هم میذاشتم ، صدای کارگراش پس زمینه ی خوابم میشدن . یعنی توی خوابمم بودن🤣 .


#ایشه
+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم آبان ۱۴۰۳ساعت 11:41  توسط گیله دختر  | 

امروز تعمیرات داریم و انگار توی خونه بمب ترکیده🌝👊🏻 ...


#ایشه, روز نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۳ساعت 12:47  توسط گیله دختر  | 

مگه پاییز نباید هات‌چاکلت و لته ی دارچینی🧡 می‌خوردیم و با پتو فیلمای هالووینی میدیدیم🦇؟

پس چرا هنوز لباسای تابستونی میپوشیم و آیس‌کافی میخوریم؟ ⁦ಠ⁠益⁠ಠ⁩


#ایشه, بَی
+ نوشته شده در  پنجشنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۳ساعت 12:51  توسط گیله دختر  | 

برای اولین بار از آدیداس کتونی خریدم .(تخفیف خوبی خورده بود) ؛ کلی منتظر موندم تا به دستم برسه .

انگشت کوچیکه ی پامو میزنهههههههههه ⁦(⁠ノ⁠ಠ⁠益⁠ಠ⁠)⁠ノ⁩ .

خوشگله؟ بله !

با اینحال میپوشمش؟ همیشه و در هر لحظه !

پ.ن: مدلش campusعه ، فکر میکردم برای راه رفتن و پیاده روی راحت باشه 😑💀 . گول خولدم⁦ಠ⁠ω⁠ಠ⁩ .درود بر نایکی 💔 .


#ایشه
+ نوشته شده در  جمعه بیست و سوم شهریور ۱۴۰۳ساعت 14:45  توسط گیله دختر  | 

خا!

من با درامای جدید اومدم🦖 .

تاریخ اتفاقش برمیگرده به اواخر اسفند .

یه کافه توی شهر، اومد تغییر مکان داد و رفت یه ساختمون خیلی قشنگتر .

من و دوستم به واسطه ی مکانش تصمیم گرفتیم یه مدت بعد از افتتاحیه بریم اونجا🦦 .

اول وارد شدیم کسی جواب سلامتم نمیداد💀 . صاحب کافه با دوست و رفیقاش مشغول بگو بخند بود و براش‌ مشتری اهمیتی نداشت .

کسایی که توی بار بودن الکی خودشونو مشغول نشون میدادن 👀 . (تعداد مشتریا کم بود و سفارششون جلوشون بود)

یه مدتی وایسادیم که جا بهمون بدن .

یه میز خالی رو زده بودن رزرو؛

یه میز خالی دیگه هم داشتن با کلی ظروف یکبار مصرف کثیف روش💅🏻 🤹🏼‍♀️ .

اینم بگم تعداد میز و صندلیاش زیاد نبود. صندلی هم که نبود ، چهار پایه بود🤣 .

صاحب کافه جلومون بود و بازم توجهی نکرد که ما ایستادیم .

دوستم گفت بریم .‌ بهش گفتم بیا یکم مثل اینا پررو بازی دربیاریم .

من زل زدم به سالندار .

آخرش سرشو بالا آورد.

گفت فلان‌جا بشینید . گفتم عه موردی نداره؟ چون روش ظرف و وسیله هست فکر کردم قراره برگردن 👀 .

اینجا صاحب کافه برگشت و فهمید قضیه چیه .

ما نشستیم . ولی هیچ جایی برای تکیه دادن نداشتیم🫴🏼 . دوستمم اون روز کمر درد داشت .

صاحب کافه اومد با اخم و طلبکاری و باز هم تاکید میکنم بدون سلام و خوش‌آمد گفتن میز و جمع و جور کرد.

قبل اینکه بره تیکه‌امم انداختم . جلوش به دوستم گفتم بیا لااقل این سمتی بشین به دیوار تکیه بده کمردرد نگیری💅🏻 .

بچها ۳دقیقه نشستیم . برامون منو نیاوردن . از کنارمون رد میشدن ولی هیچییی .

آخرش پاشدیم رفتیم و پول به قهوه ی الکی گرونشم ندادیم .

📢دیروز یه ریل از این کافه اومد اکسپلورم.

منو دوستم و خیلیای‌ دیگه انتقاداتمونو نوشتیم . دوست و آشناهای اون کافه هم الکی دفاع میکردن .

ولی تعداد نارضایتیا خیلییی زیاد بود.

نوشته بودن که برای سرو از ظروف یکبار مصرف استفاده میکنن😑 . قیمتاشون ۲,۳ برابر جاهای دیگه س و رعایت نکردن آداب مشتری مداری رو هم بارها گفته بودن .

من از اون اون موقع حس خیلی بدی نسبت به اونجا داشتم ولی دیروز دلم خنک شد 😂 .


#تخته سر, اخمو نوشت, ایشه
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و یکم شهریور ۱۴۰۳ساعت 10:33  توسط گیله دختر  | 

کسی که به آشپزی و مقدار و پیمونه آشنایی کامل داشته باشه ، متوجه میشه رسپی های نواب ابراهیمی پر از اشکاله .
مقدار و اندازه رو همیشه اشتباه میگه و من یه بار واقعاً باخت دادم🫠 .


#ایشه
+ نوشته شده در  جمعه نهم شهریور ۱۴۰۳ساعت 16:56  توسط گیله دختر  | 

یه کلینیک زیبایی معروف توی رشت هست که با پیامای تبلیغاتیش دیوونه‌ام کرده 😵 .

کارش اگه خوب بود یچیزی 🙄 🧟 ...

معروفیتش هم بخاطر نتایج زیبا نیست 🌚 .


#ایشه
+ نوشته شده در  پنجشنبه یازدهم مرداد ۱۴۰۳ساعت 13:24  توسط گیله دختر  | 

این ((با انرژی)) یه‌ چیزی میدونست که پیاماشو یک‌طرفه کرده👿 . منو تهدید نکن 👹 گرمه گرم!
#ایشه
+ نوشته شده در  چهارشنبه دهم مرداد ۱۴۰۳ساعت 19:20  توسط گیله دختر  | 

کتاب سمفونی مردگان رو شروع کردم .

تازه از صفحه ی ۱۰۰ به بعد دارم میفهمم نویسنده داره چی‌ میگه😭 چقدر میپری از این شاخه به اون شاخه آخهخخه😭 .


#ایشه, کتاب نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه دوم مرداد ۱۴۰۳ساعت 20:43  توسط گیله دختر  | 

چند روز پیش با اکانت دوستم رفتم توییتر تا یه چیزی رو چک کنم ... چه فضای وحشتناکی داره ...

آخرین باری که توی توییتر بودم شاید حدود ۱۰ سال پیش بود . فضاش حتی بدتر هم شده ... 👀🤦🏼‍♀️

دارک وبیه برای خودش .


#ایشه
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۳ساعت 19:35  توسط گیله دختر  | 

بدنیا اومدم تا به ویترهای ایرانی یاد بدم که پَنینی درسته، نه پِنینی🦖 .

ریشه ی اسم این snack ، ایتالیاییه . پَن در ایتالیایی به معنای نانه و همینطور در فرانسه .

حالا میان اصلاحتم میکنن : پِنینی؟ بله حتما 🤹🏼‍♀️ .


#ایشه, بَی
+ نوشته شده در  دوشنبه هجدهم تیر ۱۴۰۳ساعت 19:24  توسط گیله دختر  | 

گروه آنلاین‌شاپ توی واتسپ رو میوت کردم ، وی‌پی‌ان که خاموشه هی نوتیف میزنه که مسیج جدید داری😐 .

من نوتیف گروه رو خفه کردم پس چرا بازم نوتیف میدیییییی⁦ಠ⁠益⁠ಠ⁩ ؟!!


#ایشه
+ نوشته شده در  یکشنبه هفدهم تیر ۱۴۰۳ساعت 19:29  توسط گیله دختر  | 

چند روز پیش حواسم نبود و دستم خورد یه پیج فیک رو اکسپت کردم . چند ساعتی اکسپت شده بود😂 .(خونه دوستم بودم و همزمان که داشتم صحبت میکردم ، دست به گوشی هم بودم)

پیج فیک کلا یه سلول مغزی بیشتر نداشت🦧 . نه عکس ،نه پست ، نه فالور و فالویینگ . اسم oakxjwxowjwkxnx

قبلاً حال داشتم بهشون پیام میدادم که اگه دنبال چیز خاصی هستند به خودم بگن 🦖 .


#ایشه, بَی
+ نوشته شده در  دوشنبه یازدهم تیر ۱۴۰۳ساعت 13:25  توسط گیله دختر  | 

چند روز پیش رفتیم یه چایخانه که تازگی وا شده و توی اینستاگرم پیجشُ دیدم .

وای فاجعه بود😑 .

چایی کوچیکو به اسم چایی بزرگ بهمون انداخت .

چای هل ، چای سیاه معمولی بود که دو تا هل روش انداخته بود!اصلاً با هل دم نکشیده بود .

شیرینی کاکا رو انقدر جوش شیرین زده بود که انگاری داشتی اسفنج ظرفشویی میخوری💀 .

دو تا خانوم هم داشتن کافه رو اداره میکردن که واقعاً انتظار بیشتری ازشون میرفت .

تا نشستیم، ۴نفر دیگه اومدن و بلندمون کردن . عملاً بالا سرمون‌ وایسادن و گفتن نههه میخواییم حیاط بشینیم! (صاحب کافه و سالندار همینطوری 🦙 وایساده بودن ) .

چرا؟ چون روی میز با ۴تا صندلی بودیم و تنها میز موجود یه میز با دو تا چهارپایه بود! به معنای واقعی کلمه چهارپایه چوبی !
دوستم‌ حساب کرد ، رسید رو چک کردم دیدم ۵۰تومن بیشتر کشیدن. قیمت منو کلاً الکی بود . ینی تخته سر😤 .
اومدم خونه با مالیات حساب کردم ، بازم بیشتر کارت کشیده بود .
اون چایخونه بزودی بسته میشه ، شکی ندارم 🥱 .

بازم تخته سر!

تخته سر ∞ 🖐🏼


#تخته سر, اخمو نوشت, ایشه
+ نوشته شده در  یکشنبه دهم تیر ۱۴۰۳ساعت 16:8  توسط گیله دختر  | 

به‌ مرحله ای از آلوچه ها رسیدیم که نمیشه با خیال راحت گازشون زد و باید با شک و تردید با چاقو تیکه‌اشون کنی تا مزاحم آقا کرمه نشی😒 . تخته سر! تو از کجا نفس میکشی بدبخت؟؟


#ایشه
+ نوشته شده در  سه شنبه پانزدهم خرداد ۱۴۰۳ساعت 17:39  توسط گیله دختر  | 

هنوزم خیال میکنن به یکی بگن لهجه داری ، توهین تلقی میشه؟💀 با همون لهجه بگیر ببندش به فحش🙏🏻 .

چه زبان/گویش های زیبایی داریم با چه پیشینه های زیبایی و چقدر لهجه هاشون گوگولی و شیرینه .

چطور میشه این همه زیبایی رو نبینن و به دیده ی تحقیر نگاه کنن؟! چطور میشه آخه؟ 😂

Losers' behaviour


#مود نوشت, ایشه
+ نوشته شده در  سه شنبه پانزدهم خرداد ۱۴۰۳ساعت 17:38  توسط گیله دختر  | 

چرا گیاه هرچقدر گرون‌تره ، قهر قهرو تر و مودی تره؟😒
#ایشه
+ نوشته شده در  شنبه دوازدهم خرداد ۱۴۰۳ساعت 18:15  توسط گیله دختر  | 

عکسای تینیجریمو داشتم میدیدم 😂🌚 ... مربوط به دورانی بود که لیتو و زدبازی گوش میکردم و نوازنده ی سه‌تار بودم🤣 .


#ایشه, بَی
+ نوشته شده در  جمعه چهاردهم اردیبهشت ۱۴۰۳ساعت 22:15  توسط گیله دختر  | 

کسی میدونه چرا عروس هلندی به یکی پیله میکنه و‌ ازش‌ متنفر میشه؟!😂

سگ ها و گربه های دوستام خیلی باهام خوبن و همیشه با هم بازی میکنیم و از دیدنم خیلی هم خوشحال میشم . ولی طوطی پسرخاله‌ام به قصد قتل سمتم پرواز میکنه😐 .

اولش باهام خوب بود ، روی شونه‌ام مینشست و عکس میگرفتیم ولی از روزی که سرخابی پوشیدم، ازم نفرت داره🤣 .


#ایشه
+ نوشته شده در  یکشنبه نهم اردیبهشت ۱۴۰۳ساعت 18:16  توسط گیله دختر  | 

خدا نکنه از یکی بدت بیاد ... دو روز پشت سر هم دیدمش😐👏🏻 .


#ایشه, بَی
+ نوشته شده در  شنبه هشتم اردیبهشت ۱۴۰۳ساعت 19:58  توسط گیله دختر  |