•321
 ⊹₊⭑ 🥥𝔄𝔩𝔬𝔥𝔬𝔪𝔬𝔯𝔞🐚⊹ ࣪ ˖
دیدمش ... به گوشه مغازه تکیه داده بود اما با این حال سراغش را گرفتم.

پسرِ چشم مشکی معرفی اَش کرد ... لبخند زدم ... لمسش کردم ...

صدایش برایم گوش نواز بود :)

سه تار را میگویم!

چی فکر کردین خدایی؟ :/

***

اوجِ بدبختی یعنی وسط خیابان سپه عادت ماهیانه سلـامی بگوید و درد را به جانت بیاندازت.

اوجِ بدشانسی یعنی پدرت برای خرید ساز مجوز صادر کند اما کسی نباشد همراهی اَت کند.

اوجِ خوشحالی یعنی دوستِ دورانِ ابتدایی اَت را ببینی.


#غرغر نوشت, لبخند نوشت, اخمو نوشت, خوشحال نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه هجدهم فروردین ۱۳۹۵ساعت 19:38  توسط گیله دختر