گیله دختر ‎ . ݁⋆ ꫂ᭪ ݁ | تیر ۱۴۰۲
 ⊹₊⭑ 🥥𝔄𝔩𝔬𝔥𝔬𝔪𝔬𝔯𝔞🐚⊹ ࣪ ˖

دیدم چه هوای خوبیه امروز☁️ !

رفتم بیرون به کارام برسم ، خریدامُ انجام دادم ...

توی راه خونه همچین آفتاب جهنمی‌ای اومد بیرون🤡🤌🏻 .

الان باز هوا خنک شده .

سیروس آیا برای تو من یک لطیفه ام؟


#روز نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و هشتم تیر ۱۴۰۲ساعت 16:36  توسط گیله دختر  | 

یکی از بهترین نقدایی که درباره ی✨ بریکینگ بد ✨خوندم (حقیقتش خسته‌ام ترجمه‌اش نکردم ولی مرورگرها گزینه ی ترجمه ی متن دارن🏃🏼‍♀️) :

Something about Walter White aiming for territorial ownership with d.r.u.g distribution when he has failed so miserably in every aspect of his life. he couldn't get the girl, he can't obviously stop his wife from cheating, his son looks after another father figure to the point of symbolically changing his name distancing himself from Walter, he's an overqualified mid teacher in a field he could be the star of, he can't even decide how to handle his own life/d.e.a.t.h bc his wife is taking over, the people who wronged him are praised for paying for his cancer treatment when he almost died to earn that money.
something about how it started as an excuse, economics and poverty and looking after his family, and it's clear as day now that it wasn't about any of that. it has always been about self fulfillment he never got and he desperately seeks. no matter who gets hurt in the way (the addicts, society, his family, the criminals he k.i.l.l.e.d, Jesse)

از چنل : KAZ 2Y5


#فیلم نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۲ساعت 16:56  توسط گیله دختر  | 

یه سری استیکر از نقاشیای ✨ون گوگ✨ رو خریدم ، چسبوندم به قاب گوشیم 🥺🍒 .


#ون گوگ, خوشحال نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۲ساعت 13:1  توسط گیله دختر  | 

۷ صبح بیدار شدم ، بارون وحشی میبارید ، هوا سرد بود . برگشتم به تخت ... یکم بیشتر خوابیدم ، حیف بود 😂🤝🏻⛈️ .


#وارش
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۲ساعت 12:55  توسط گیله دختر  | 

۸صبح‌ با درد بیدار شدم ، مسکن خوردم و خوابم برد .

ساعت ۹:۳۰ با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم .

آقای پستچی بود 📫 .

تند تند لباس پوشیدم ، توی آسانسور به موهام دست کشیدم .
سعی کردم خودمُ خوابالو نشون ندم .

توی آینه ی اتاقم دیدم رد بالشت همچین روی صورتم افتاده انگار روم تیزی کشیدن 🤣🧌 .


#روز نوشت, ایشه
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و ششم تیر ۱۴۰۲ساعت 12:5  توسط گیله دختر  | 

فیلم Loving , Vincent رو تموم کردم ... دوباره با خودم تکرار کردم که حقیرترین و پست ترین آدم! ها اونایین که وقتی داری علاقه‌ات رو دنبال میکنی و عشق و انرژیت رو براش‌ میذاری ، علاوه بر اینکه تشویقت نمیکنن (بهتره که سکوت کنن) تحقیرت میکنن و بهت زخم میزنن ؛

و قطعاً این رفتاراشون ریشه در پوچی و هیچی نشدن خودشون داره .

کلمات انرژی دارن ، خیلیا نمیتونن نادیده‌اشون بگیرن و ذره ذره دل شکستشون نابودشون میکنه ... همونطور که ونسان رو نابود کردن .


#ون گوگ, فیلم نوشت, ناراحت نوشت
+ نوشته شده در  شنبه بیست و چهارم تیر ۱۴۰۲ساعت 18:21  توسط گیله دختر  | 

?My love language

با فیلتر سیبیلوی اسنپچت عکس میگیرم و براش‌ میفرستم👺 .


#او
+ نوشته شده در  شنبه بیست و چهارم تیر ۱۴۰۲ساعت 15:28  توسط گیله دختر  | 

یه واژه ای باب شده که خیلی جاها حق مطلب رو به کاملی بیان میکنه : اَدایی 😂🤺 .


#مود نوشت
+ نوشته شده در  جمعه بیست و سوم تیر ۱۴۰۲ساعت 22:34  توسط گیله دختر  | 

این برنامه ی آشپزی روستایی رو خیلی دوس دارم 😍 .

غذاهاشون خوشگل درست میشه به کنار ، چاییاشون 🥺 ... با توت و گل چای دم میکنن 🥺🌼 .


#قلب اکلیلی نوشت
+ نوشته شده در  جمعه بیست و سوم تیر ۱۴۰۲ساعت 22:23  توسط گیله دختر  | 

یه تمرینی که مدتیه شروع کردم اینه که خیلی تودار باشم ...

و تا الان موفق بودم و این مسئله دیگه عادت شده✨🤝🏻 .

علاوه بر اینکه خیلی خیلییی از مسائل رو اینجا بیان نمیکنم، یکسری از مسائل رو هم بصورت عادت دیگه به نزدیکانمم نمیگم .

نه که قبلاً همه چیزو کف دست بقیه میذاشتم ! نه !

همیشه جوری رفتار کردم که دوستای نزدیکم نمیومدن درباره ی چیزای شخصیم بپرسن .

الان راحت ترم ...


#مود نوشت
+ نوشته شده در  جمعه بیست و سوم تیر ۱۴۰۲ساعت 19:32  توسط گیله دختر  | 

برنامه ی امروز چای بابونه ، شکلات ، مادرن فمیلی ، ویتامین و کیسه ی آب گرمه🥲 .

⁦ಠ⁠﹏⁠ಠ⁩


#سگه زندگی, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  جمعه بیست و سوم تیر ۱۴۰۲ساعت 18:35  توسط گیله دختر  | 

توی بیو نوشتم که حیطه ی درسی/کاری من انگلیسی و فرانسه اس .

یه آشنا پیام داده عربی تدریس میکنی؟ ⁦ಠ⁠_⁠ʖ⁠ಠ⁩

من تا به حال دانشجوی زبان عربی از نزدیک ندیدم 😁 .

کلاً دانشکده هامون جداست !

دو تا کپشن عربی نوشتم فقط 😁🍄 .


#پوکرفیس نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه نوزدهم تیر ۱۴۰۲ساعت 16:10  توسط گیله دختر  | 

دیشب یه خبر بد شنیدم و تا موقع خواب گیج و بی‌حس بودم ... نشستم فکر کردم ... خیلی فکر کردم .

از همون شبایی بود که ذهنم خسته شد و خوابم برد .

(خبر کلاً درباره ی من و زندگی شخصی من نبود)


#ناراحت نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه نوزدهم تیر ۱۴۰۲ساعت 16:6  توسط گیله دختر  | 

شبایی که سخت خوابم میبره ، میرم پشت پنجره و توی سکوت یکم با اون بالا سری درددل میکنم ✨ ... بعدش به این فکر میکنم ... کجا بودم و کجا هستم و چجوری به اینجا رسیدم .

یکم پنجره های روشن رو میشمرم و میبینم کیا مثل من بیخوابن ...

دیگه اگه ذهنم خسته نشه ، پاهام خسته میشن و میگیرم میخوابم🌚 .


#مود نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه هجدهم تیر ۱۴۰۲ساعت 21:55  توسط گیله دختر  | 

از نظر روحی هفته ی سختی بود😂 ‌‌.

بریکینگ بد و کتاب شور زندگی رو تموم کردم و خنجر پشت خنجر 😂 .

اسپویلر 🔪 !!!

فصل ۶ سریال خیلی شوکه کننده بود ‌... همه ی زحمات والتر هدر رفت و زندگی ای که به زور حفظش کرده بود به بدترین شکل از بین رفت ... کاش میذاشت گاس از شر هَنک خلاص شه ... چون وقتی شرایط برعکس شد ، هَنک فداکاری والت رو نداشت و اوضاع رو خیلی بدتر کرد ... مثل والت ، خانواده رو الویت قرار نداد .

دلیل اینکه از اسکایلر انقدر بدشون میاد رو نمیفهمم ... منم ازش گاهی لجم میگرفت ولی در واقعیت هیچکس نمیتونه با این وضع کنار بیاد و درایت اسکای رو بکار بگیره .

فکز کنم تنها اشتباهش‌ این بود که حقیقت رو به پسرش گفت .

کتاب شور زندگی واقعاً معرکه بود و ون گوگ رو برام قابل لمس کرد ... با ۴ صفحه ی آخرش به معنای واقعی زجه میزدم 🥲 ...

ته کتاب نویسنده گفته که اطلاعاتش رو از کیا گرفته و خیلیاشون کسایی بودن که با ونسان ارتباط داشتن و میشناختنش .


#کتاب نوشت, ون گوگ, فیلم نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه هجدهم تیر ۱۴۰۲ساعت 17:41  توسط گیله دختر  | 

مدتیه ساعت خوابم تنظیم شده ؛

از ۹-۸ صبح بیشتر نمیتونم بخوابم و از طرفی هم ۱۰ شب چشام سنگین میشن .

دیشب داشتم مطالعه میکردم و چشام از خواب میسوخت ... ساعتُ نگاه کردم دیدم نزدیک ۱۱ئه . 😴


#مود نوشت
+ نوشته شده در  شنبه دهم تیر ۱۴۰۲ساعت 16:55  توسط گیله دختر  | 

صبح باورم نمیشد صدای بارون میاد . اونم از نوع بارون وحشی ⛈️ 💚 !

یه اعصاب‌خوردی کوچولو داشتم و هنوزم یکم عصبی‌ام ولی دارم بهتر میشم .

نقاشی قبلیم ناقص بنظر میومد ... دارم با رنگای مختلف روش کار‌ میکنم 🖌️ . یا خوب میشه و تکمیل یا خراب میشه و میشه تجربه و تمرین 🌝 .


#روز نوشت
+ نوشته شده در  شنبه دهم تیر ۱۴۰۲ساعت 12:15  توسط گیله دختر  | 

یعنی وضعیت هوا و شرجی بودنش و رطوبتش یجوریه که اگه یکساعت تکون نخوری ، خودتم نم‌ نمیگیری🤣🔪 .

حقیقتش نفس کشیدن سخته و مو خیلی زود تغییر حالت میده ... هرچی رسیدی و به موهات زدی ... پوفففف🤌🏻 ⁦(⁠´⁠°̥̥̥̥̥̥̥̥⁠ω⁠°̥̥̥̥̥̥̥̥⁠`⁠)⁩ .


#سگه زندگی, بَی
+ نوشته شده در  یکشنبه چهارم تیر ۱۴۰۲ساعت 23:12  توسط گیله دختر  | 

هرچقدر بیشتر کتاب شور زندگی رو میخونم، بیشتر دلم میگیره ... خصوصاً وقتی میدونم آخر داستان چی‌ میشه و هیچ اتفاق خوبی توی این کتاب پایدار نیست .

این کتاب ، زندگینامه ی ونسان ون گوگه ...

ون گوگ بارها قلبش شکست ، عاشق شد و پس زده شد ، کارش رو تحقیر کردن ، طردش کردن و ...

یجایی توی جر و بحث ها بهش گفتن پس چرا کارهات فروش نمیرن ؟ و اون گفت‌ : اون ها سالها بعد خیلی باارزش شمرده میشن و قطعاً فروخته میشن :) .

تنها چیزی که قلبم رو‌گرم میکنه رابطه ی ونسان و برادرش تئوئه ؛ اگه حمایت های تئو نبود، ون گوگی هم نبود و این آثار رو نداشتیم .


#کتاب نوشت, ون گوگ
+ نوشته شده در  یکشنبه چهارم تیر ۱۴۰۲ساعت 18:23  توسط گیله دختر  | 

امتحانام تموم شدن و توی حالت ناباوری باقی موندم😁 .

فقط میخوام امروز رو استراحت کنم و یکم Modern Family ببینم و کتاب بخونم .


#روز نوشت, درس نوشت, دانشگاه
+ نوشته شده در  شنبه سوم تیر ۱۴۰۲ساعت 18:13  توسط گیله دختر  | 

از شل و ول دست دادن متنفرم و همچنین آدمایی که این مدلی دست میدن😑 .


#ایشه
+ نوشته شده در  شنبه سوم تیر ۱۴۰۲ساعت 12:24  توسط گیله دختر  | 

یه عطر جامد وگن گرفتم که هندونه‌ایه 🍉✨ .

گرون هم بود نسبت به اندازه اش ولی چون خیلی خوش عطر بود خریدمش .

متاسفانه کلا‍ً نیم ساعت موندگاری داره 🤝🏻🚶🏼‍♀️ .


#ایشه
+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم تیر ۱۴۰۲ساعت 11:40  توسط گیله دختر  |