گیله دختر ‎ . ݁⋆ ꫂ᭪ ݁ | غرغر نوشت
 ⊹₊⭑ 🥥𝔄𝔩𝔬𝔥𝔬𝔪𝔬𝔯𝔞🐚⊹ ࣪ ˖

عروسی پیامدش این بود که همه سرما خوردن . نه فوراً ولی حتماً ✨🌈🌸✨🐬 .

در حال حاضر من پشت سنگر قایم شدم و ویروس به من نرسیده . توی منطقه ی امن خودم هستم ...

با ما همراه باشید .

پ.ن: سگه سرما و یخبندانه🧌 .


#روز نوشت, ایشه, هَطو, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  شنبه هفدهم آذر ۱۴۰۳ساعت 12:1  توسط گیله دختر  | 

توی سوشال مدیا، یه زوجی هست که شاید از نظر معیارهای جامعه(!) به همدیگه نیان . (نظر من نیست،خیلی‌ هم کیوتن)

پسره آمریکاییه و بخاطر مشکل ژنتیکی‌ای که داره خیلی لاغره و این لاغری خیلی روی صورتش تاثیر گذاشته . از اونور همسرش یه خانوم فیلیپینیه زیبا و جذابه .

یه مدت خیلی هیت میگرفتن که آرههه دختره بخاطر گرین‌کارت و پول زنش شده وگرنه این پسره که ظاهرش خوب نیست . هیت میگرفتناااا !

امروز اتفاقی یه پستشون رو دیدم ، خوشحال شدم کامنتای منفی ، توی کامنتای مثبت گم شدن🌷 . من که خوشحالم که اون آقا تونسته کسی رو پیدا کنه که نسبت به خودش و زندگیش حس خوب داشته باشه🫶🏻 .

انسان ها خیلی بی‌رحم شدن و بی‌پروا درباره ی ظاهر مردم بصورت عمومی نظر میدن .

من خودم پیش میاد که کسی رو قضاوت کنم ولی کامنتمُ توی دلم نگه میدارم🔇 .

یکی چهره ش بخاطر بیماریش یا به هر دلیلی با ما فرق میکنه ، درباره‌ش وقیحانه نظر میدن .

حالا همون آدم بیاد عمل زیبایی انجام بده ، میان آه و ناله میکنن چرا با بدن طبیعی خودتون قهرید و یجور دیگه نفرت پراکنی میکنن💀 .

عاااووو 💀 !!!


#اخمو نوشت, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  شنبه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۳ساعت 17:44  توسط گیله دختر  | 

خا! به به! برف بارید تگرگ بارید کیف کردیم و متاثر شدیم .

حالا بسه میخوام برم بیرون به کارام برسم .👹

این همه مدت سرما و یخبدون سایه‌ش آفتابی نشد ، همینکه آخر ساله و کلی کار ریخته باید پیداش شه (⁠ಠ⁠益⁠ಠ⁠) .

تگرگ یجوری محکم روی پنجره میباره انگار قراره بعدش برف بیاد😒 . من که میدونم کل هفته اینور بارونه و برفش برای‌ بقیه‌س😒 .

یعنی چی تا آخر هفته وضع اینطوریه؟! ⁦(⁠〒⁠﹏⁠〒⁠)⁩


#غرغر نوشت, ایشه, تخته سر, اخمو نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه ششم اسفند ۱۴۰۲ساعت 19:10  توسط گیله دختر  | 

تنها چیزایی که مربوط به تابستونن و دلتنگشون میشم، خوراکیای فصلن🤰🏼 .

از انجیر سیاه زیبا بگیر تا گیلاس و فلفل سبز و لیموترشای کوچولو و شلیل و توت فرنگیای محلی ⁦ಥ⁠‿⁠ಥ⁩ .

حتی آیس تی و آیس لته ⁦(⁠༎ຶ⁠ ⁠෴⁠ ⁠༎ຶ⁠)⁩ .

حالا پاییز چی داره؟ کویی🎃 !! (کدو حلوایی) 🌚💔

توی تابستون اولین کاری که کردم ، رفتم آلبالو خریدم فریز کردم که فصل سرما یکم خوشحال شم 💅🏻 .


#غرغر نوشت, ناراحت نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه هشتم شهریور ۱۴۰۲ساعت 12:5  توسط گیله دختر  | 

میدونم خیلی از‌ هوا غر میزنم 🏃🏼‍♀️😂 ولی اخیراً دیگه حتی نمیتونم برم بیرون . بشدت گرمه و نمیتونم برم کارامُ انجام بدم . حتی با ماشین هم شدنی نیست ⁦(⁠ノ⁠ಠ⁠益⁠ಠ⁠)⁠ノ⁩ .

منتظرم یکم اوضاع بهتر شه . بخاطر شرایط جسمانیم (یا مشکل یا هرچی اسمشه🗿 ) خیلی زود خسته میشم از پا میوفتم و توی هوای شرجی تنفس برام سخته 🤝🏻🌚 .


#کامان باربی لتسگو پارتی, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  شنبه بیست و یکم مرداد ۱۴۰۲ساعت 16:45  توسط گیله دختر  | 

🌚این پست شامل غرغر بینهایته🌚

باید یه ساعت معین میرفتم مرکز خرید تا کارمُ انجام بدم ... وای نگم از گرما ... نگم از گرماااااااا ... فردا و پس فردا گرمتره؟ سیروس آیا برای تو یک‌ لطیفه‌ام؟ 😭🔪

کاش میشد بخوابم تاااا بارونای وحشی شهریور شروع شن، اون موقع بیدار شم ...

گاهی وقتا کولر هم پاسخگوی این گرما نیست ... جنوب کشور چقدر باید سخت باشه دیگه ...😭

آها! دقیقه ی آخر هم تصمیم گرفتم شلوار پارچه ای نپوشم و جین پوشیدم ...🗿 هوا ابری بود ولی گول خوردم⁦(⁠┛⁠◉⁠Д⁠◉⁠)⁠┛⁠彡⁠┻⁠━⁠┻⁩ .

تموم شو دیگهههه تخته سر تره بنمممم ⁦(⁠ノ⁠ಥ⁠,⁠_⁠」⁠ಥ⁠)⁠ノ⁠⁩


#سگه زندگی, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه دهم مرداد ۱۴۰۲ساعت 19:14  توسط گیله دختر  | 

چند روز پیش رفتیم دریا و همه رفتن توی آب ... من ساحل موندم و چند دقیقه مدیتیشن کردم🧘🏼‍♀️ . ( تجربه ی خوبی بود! )
از اونجایی که ظهر بود و آفتاب خورده بود به سرم ، اومدم خونه، یکساعت افتادم چون گرمازده شدم🦧😎🪩 . [کامان باربی لتسگو پارتی]
*
صبح زود بیدار شدم، زنگ زدم برم خیاطی پرُو کنم، آقاهه گفت میشه سه‌شنبه بیای؟ 👺 من اینجا یک ماهه منتظرم پرُو کنم👺🫵🏻 . [کامان باربی لتسگو پارتی]


#روز نوشت, ایشه, هَطو, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه هشتم مرداد ۱۴۰۲ساعت 11:3  توسط گیله دختر  | 

برنامه ی امروز چای بابونه ، شکلات ، مادرن فمیلی ، ویتامین و کیسه ی آب گرمه🥲 .

⁦ಠ⁠﹏⁠ಠ⁩


#سگه زندگی, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  جمعه بیست و سوم تیر ۱۴۰۲ساعت 18:35  توسط گیله دختر  | 

۲۴ساعت برای‌ انجام همه ی کارها خیلی کمه🤌🏻🤺 .

⁦(⁠ノ⁠ಠ⁠益⁠ಠ⁠)⁠ノ⁩


#غرغر نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه چهارم اسفند ۱۴۰۱ساعت 19:26  توسط گیله دختر  | 

هنوز سایت بالا نمیاد😒✋🏻 ... فدای سرم اصن🛌🏼 .


#غرغر نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه دوازدهم بهمن ۱۴۰۱ساعت 17:25  توسط گیله دختر  | 

انقدر خسته ام که دیگه گفتن نداره🫠 ...

ماشین لباسشویی رو روشن کردم و برای خودم چایی ریختم و نشستم تا موهامُ خشک کنم🦫 .

امروز تماسام زیاد بودن و هنوز جواب یکی رو نتونستم بدم😶‍🌫️ .

الان یادم اومد جواب ری‌ری رو هنوز ندادم🌚.نایس🌚.


#روز نوشت, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه پنجم بهمن ۱۴۰۱ساعت 19:5  توسط گیله دختر  | 

این هوا هم منُ مسخره ی خودش کرده:/ 🦖 .

از صبح که بیدار شدم منتظرم باد و بارون قطع شه برم به خریدام برسم .

توی گوشیم هوا رو زده بود نیمه ابری🌚✊🏻 ! بعد بیرون؟ سیل ، طوفان ، بارون !

پیش‌بینی ها هم گفته بودن احتمال بارون پنجاه پنجاس🌚 .

خلاصه که صبحم به انتظار گذشت 🤦🏼‍♀ .

🦖🦖🦖🦖🦖🦖🦖🦖🦖🦖🦖


#روز نوشت, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه یازدهم آبان ۱۴۰۱ساعت 12:8  توسط گیله دختر  | 

چه‌‌ پررو پررو هم میگفتم سراغ مدارکم نرفتم و حالش نیست🤣 . خبر نداشتم آخرش سکته میکنم از حجم کارای انجام نشده و دوندگی ها و ته ددلاین!

وای چه بیخیال بودم! از من بعید بود! 😯


#غرغر نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و سوم شهریور ۱۴۰۱ساعت 18:51  توسط گیله دختر  | 

حقیقتاً فقط تابستون رو به دلیل اینکه درس ندارم ، دوست دارم:/ ...

دلم بیرون رفتن واقعی میخواد! بتونم قدم بزنم، راحت خرید کنم و حتی ساحل برم🌊 .

من حتی بخاطر‌ این هوای زشت نتونستم کتابخونه برم🙎🏼‍♀ .

همش تند تند با ماشین میریم اینور اونور و بخاطر گرما زود برمیگردیم 😠 .

دیروز رفتم منطقه آزاد و حتی کنار دریا هم داشتیم میپختیم و تبخیر میشدیم . راهروهای پاساژ با وجود کولر بازم جهنم بودن 🙎🏼‍♀ ...

پوینت خوبش این بود قهوه و شکلات خریدم 🌚 .


#بَی, ایشه, تخته سر, اخمو نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه سی ام تیر ۱۴۰۱ساعت 15:37  توسط گیله دختر  | 

دفتر تمرینم جلوم بازه و هنوز کامل ننوشتم ... به این فکر میکنم کاش خاله ام زنگ میزد میرفتیم سایه پن شکلاتی میگرفتیم و ماچا لته ش رو امتحان میکردم🥺🍵.

حالا خاله نیست و من باید درس بخونم و به هرچی توی کابینتا هست راضی باشم 🥺🧸 .

به مشهدیا حسودیم میشه😁 هروقت بخوان دونات رضوی تازه در دسترسشونه🥺 اند ایتس سوووو گود✨😍


#روز نوشت, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  جمعه بیست و سوم اردیبهشت ۱۴۰۱ساعت 18:2  توسط گیله دختر  | 

تابستون بالاخره‌ از راه میرسه و چه چیزی داره که براش‌ هیجان زده ان ؟ 

ヽ( ´¬`)ノ

(بجز میوه هاش✨) 

گرما به حدی میرسه که کولر هم پاسخگو نیست🚶🏼‍♀، دائماً بیحالم و نهایتش ساعت ۹ شب هوا خنک شه و بشه رفت بیرونಥ_ಥ  ... با این حال باز هم‌ نمیشه نفس کشید ، thanks to humidity .


#ایشه, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه هشتم اردیبهشت ۱۴۰۱ساعت 13:1  توسط گیله دختر  | 

آقای پستچی بیا دیگه🙄👮 ‌.


#روز نوشت, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۰ساعت 10:49  توسط گیله دختر  | 

امون نمیدن! جمعه‌ آخرین روز انتخاب واحد ، شنبه شروع کلاسا !

بهمن چرا تموم نمیشه؟

(๑`^´๑)


#ایشه, غرغر نوشت, اخمو نوشت, درس نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیستم بهمن ۱۴۰۰ساعت 21:12  توسط گیله دختر  | 

گاهی وقتا دلم برای دوران تینیجریم تنگ میشه .

روحیه ام همونه ولی مسئولیتام خیلی زیاد شدن و زندگی و مسائل وابسته به اون برام واقعی تر‌شدن .

الان کی میاد پیپیر منو بنویسه بندازه توی ورد؟ چیه این سگه زندگی😪 .

کتابو هی میخونم‌ میگم چی میگن‌ این زبون بسته ها؟ چرا زبان شناسا انقدر مخالف نظریات همن اصن؟ مسخرتون شدیم😭 .


#ایشه, سگه زندگی, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم آذر ۱۴۰۰ساعت 16:50  توسط گیله دختر  | 

تبخال زدم و لبام ورم کردن . مامانم میگه رفتی سرخود ژل زدی ؟ میگم نه بخدا🤣💔 ولی از این ب بعد ژل زدم بهش میگم تبخاله😈 .

نمیتونم خوب صحبت کنم و غذا خوردن هم سخته برام .

توی پروسه ی درمانشم ... امیدوارم زود خوب شه چون توی اسکایپ باید ارائه بدم🤣 .


#روز نوشت, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۰ساعت 18:13  توسط گیله دختر  | 

تایم کلاسای یکشنبه خیلی بده :( شکنجه س کاملاً 😑 .

کلی تلاش‌ کردم‌ بعد کلاس آخری بخوابم ( بوس به لپش زود تمومش کرد) ، ولی نشد که نشد! 

نیاز دارم چای تازه دم کنار دستم باشه و جزوه هام رو کامل کنم ...

( منتظر دم کشیدن چای 🐧 )


#غرغر نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه سی ام آبان ۱۴۰۰ساعت 18:51  توسط گیله دختر  | 

دیدن اینکه بقیه مردم(که تا جایی که دیدم گیلانی نبودن)، باقالی تر رو با پوست میپزن و با پوستشم میخورن، جدا از چندش بودن و شکنجه آوار بودن ماجرا خنده دارم هست!😂

مثل اینه که پاستا آلفردو رو دم کنی و بخوری!!!

پوست بکنید و دون دونش کنید برکت خدا رو ! 🙄🤦🏼‍♀

اون پوستش انقدر توی بافتاش آلودگی هست... اگه بدونید!


#غرغر نوشت
+ نوشته شده در  شنبه شانزدهم مرداد ۱۴۰۰ساعت 12:20  توسط گیله دختر  | 

گشنمه .

دختره گفت ۶ میام دنبالم . دوباره گفت گرمه ۶:۳۰ (حالا توی ماشین نمیدونم چه ربطی داره:/) 

الانم گفت تعمیرکار داره میاد ، رفت میام دنبالت:/ .

گشنمههههه 😐 .


#غرغر نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و نهم تیر ۱۴۰۰ساعت 18:15  توسط گیله دختر  | 

دیجی کالا تا یه هفته دیگه سفارشات رو نمیاره و تایم نداره 🙄 خو من‌ تا ۶ روز دیگه یادم میره اصلاً بسته دارم!!

برگه های پلنرم داره تموم‌میشه ، پس دیروز رفتم رنگی رنگی تا بخرم ولی هرچی گشتم نبودヽ( ´¬`)ノ !

بهشون ایمیل زدم گفتن فعلاً موجودیشون رو شارژ نمیکنیم! آخه چرااااااااااا؟ (╥_╥)  (البته بوس به مشتری مداریت رنگی رنگی😘)

خلاصه با اکراه رفتم توی دیجی کالا گشتم و بالاخره یه کیوتشو پیدا کردمಥ⌣ಥ . یونیکرنیهههههههه🙀😽🦄 .

دیگه دیدم سبد بازه ، چند تا چیز دیگه گرفتم و منتظرم تا یکشنبه بیاد :/ 🧟‍♀️ .

بَی .


#روز نوشت, مود نوشت, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و یکم تیر ۱۴۰۰ساعت 17:51  توسط گیله دختر  | 

فروردین رو با مشکلاتش ساختم ، اردیبهشت و خرداد درگیر درس و امتحان ... این میون به خودم امید میدادم که بعدش خوب تلافی میکنم ( ̄ω ̄;) .

حالا افتادیم توی گرم ترین حالت ممکن هوا! 😂💔 

حتی توی ماشین هم حالم بد میشه <(`^´)> .


#ایشه, اخمو نوشت, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه ششم تیر ۱۴۰۰ساعت 22:0  توسط گیله دختر  | 

پرنسس برای همه پیتزا درست کرده 😂🍕 .

روز چهارممه ، مثل قلدرا هی سرپا موندم ، ظرف شستم حالا دلدرد دارم :/ .


#روز نوشت, پیسه شکم, ایشه, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۹ساعت 18:38  توسط گیله دختر  | 

تا الان داشتم خریدارو میشستم و جاساز میکردم🤧 .

هنوز پروژه ام مونده .

خوشحالُ شادُ خندونم🤧💔 .


#روز نوشت, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۹ساعت 19:7  توسط گیله دختر  | 

چقدر سرد شده:/ برفش مال شما سوزش برای ما، حاح؟:/ 

بچها گروه زدن تا درباره ی حجم زیاد کارا غر بزنیم و ب اساتید برسونیم . 

برای ترجمه ی شفاهی غمم گرفتع -_- خیلی زیاده !

کار درس انقلاب هم مونده .

تازه ترجمه متون مطبوعاتی رو تموم کردم . 


#غرغر نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه هجدهم آذر ۱۳۹۹ساعت 12:2  توسط گیله دختر  | 

وقتی ریفلاکس داری، همه علائمت مثل کروناست .

نفست بالا نمیاد به سرفه میوفتی . یهو بدنت داغ میکنه و ... 

خلاصه از بین این همه مشکل این گیر من افتاد 😒 .

ماهی یکی دوبار یقه امُ میگیره .

بازم شکرت (قهرم) .


#ایشه, سگه زندگی, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۳۹۹ساعت 18:17  توسط گیله دختر  | 

یه مدته دنبال یه نوع خاص از بوت میگردم ... قیمت کارا توی ترکیه از ۲ شروع میشه . قیمت ب کنار با این وضعیت مرزا یک ماه طول میکشه دستم برسه .

تولید ایرانم ک ... 😐 

نه متریال درست حسابی نه طراحی راضی کننده .

برندایی مثل نوین چرم و چرم مشهد و مارال و کاکتوس هم اون رنگی که مدنظرم هست رو تولید نمیکنن . چون‌ رنگای محبوب توی ایران مشکی و عسلی و از این قبیله .

خلاصه ک دلم پره 😐 .

پیجای ایرانی هم عکسای ژورنالی میذارن و وقتی عکس کار خودشونو بدن، میبینی دوخت اصلا تمیز نیست و متریال هم ب کنار ...

فقط یه‌ جا‌ مونده . تنها امیدم اونه 😂 باید حضوری برم .


#ایشه, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه ششم مهر ۱۳۹۹ساعت 18:40  توسط گیله دختر  |