گیله دختر ‎ . ݁⋆ ꫂ᭪ ݁ | شهریور ۱۴۰۳
 ⊹₊⭑ 🥥𝔄𝔩𝔬𝔥𝔬𝔪𝔬𝔯𝔞🐚⊹ ࣪ ˖

دیروز توی فرودگاه بود و داشتیم همینطوری حرف میزدیم . در همون حین قهوه سفارش داد ، با وِیتِر صحبت کرد ، با یه نفر که منتظر خانوادش بود هم همکلام شد و داشتن درباره ی اینکه تاخیر داره یا نه حرف میزدن . آشنا دید و خوش و بش کردن . چندتا عکس هم گرفت برام فرستاد .

تموم اون لحظات حس میکردم منو گذاشته توی جیب پیراهن مردونه ش و همه جا باهاش هستم😁🦋 .


#او
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و هشتم شهریور ۱۴۰۳ساعت 12:45  توسط گیله دختر  | 

برای اینکه خوش‌اخلاق باشم ، آینده نگری کرد و برام پیشاپیش قهوه گرفت . خیر ببینی پسر جون🎀💗 .

(تهدیدش کردم)


#او
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و ششم شهریور ۱۴۰۳ساعت 20:44  توسط گیله دختر  | 

برند ربیع عطر جیبی تولید کرده ...

کانسپت کارشون جالبه ...

اسم عطراشون کوروش و شهرزاد و حافظ و یاسمنه و ... هست . طرح روشون مینیاتوریه .

ولی با اولین بو کشیدن ، جیغ زدم و فرار کردم .

عطر حافظ طفلی ، بوی عطر tea rose دهه شصت میداد. یادتونه؟

حیف ... رایحه هاشون میتونست واقعاً خوب باشه .


#پوکرفیس نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و ششم شهریور ۱۴۰۳ساعت 20:39  توسط گیله دختر  | 

پروسه ی جا به جایی تشک ها توی تغییر فصل برام کابوسه .

نفسم بالا نمیاد . دست و پاهام بی‌حس شدن 🦖🫂 .

کمک هم داشتم و وضعم اینه🥹 .


#یونیکرن خسته
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و ششم شهریور ۱۴۰۳ساعت 15:48  توسط گیله دختر  | 

برای اولین بار از آدیداس کتونی خریدم .(تخفیف خوبی خورده بود) ؛ کلی منتظر موندم تا به دستم برسه .

انگشت کوچیکه ی پامو میزنهههههههههه ⁦(⁠ノ⁠ಠ⁠益⁠ಠ⁠)⁠ノ⁩ .

خوشگله؟ بله !

با اینحال میپوشمش؟ همیشه و در هر لحظه !

پ.ن: مدلش campusعه ، فکر میکردم برای راه رفتن و پیاده روی راحت باشه 😑💀 . گول خولدم⁦ಠ⁠ω⁠ಠ⁩ .درود بر نایکی 💔 .


#ایشه
+ نوشته شده در  جمعه بیست و سوم شهریور ۱۴۰۳ساعت 14:45  توسط گیله دختر  | 

فصل چی‌ رسیده؟
چیدمان اتاقم با کویی(کدو) های ریز و فسقلی 🎃 . باید برم شمع نارنجی بخرمممممم .

فقط منتظرم یکم هوا ابری شه، یه ذره بارون بباره ... فوری فیلم Twilight رو میذارم پخش شه و میرم کدوهامو میپزم و باهاشون کیک درست میکنم😶‍🌫️ .

فعلاً برای پیشواز پاییز و خوش‌آمد گویی به سپتامبرِ عزیز، شبا هری‌پاتر میخونم🔮 .


#کامان باربی لتسگو پارتی
+ نوشته شده در  جمعه بیست و سوم شهریور ۱۴۰۳ساعت 14:29  توسط گیله دختر  | 

خا!

من با درامای جدید اومدم🦖 .

تاریخ اتفاقش برمیگرده به اواخر اسفند .

یه کافه توی شهر، اومد تغییر مکان داد و رفت یه ساختمون خیلی قشنگتر .

من و دوستم به واسطه ی مکانش تصمیم گرفتیم یه مدت بعد از افتتاحیه بریم اونجا🦦 .

اول وارد شدیم کسی جواب سلامتم نمیداد💀 . صاحب کافه با دوست و رفیقاش مشغول بگو بخند بود و براش‌ مشتری اهمیتی نداشت .

کسایی که توی بار بودن الکی خودشونو مشغول نشون میدادن 👀 . (تعداد مشتریا کم بود و سفارششون جلوشون بود)

یه مدتی وایسادیم که جا بهمون بدن .

یه میز خالی رو زده بودن رزرو؛

یه میز خالی دیگه هم داشتن با کلی ظروف یکبار مصرف کثیف روش💅🏻 🤹🏼‍♀️ .

اینم بگم تعداد میز و صندلیاش زیاد نبود. صندلی هم که نبود ، چهار پایه بود🤣 .

صاحب کافه جلومون بود و بازم توجهی نکرد که ما ایستادیم .

دوستم گفت بریم .‌ بهش گفتم بیا یکم مثل اینا پررو بازی دربیاریم .

من زل زدم به سالندار .

آخرش سرشو بالا آورد.

گفت فلان‌جا بشینید . گفتم عه موردی نداره؟ چون روش ظرف و وسیله هست فکر کردم قراره برگردن 👀 .

اینجا صاحب کافه برگشت و فهمید قضیه چیه .

ما نشستیم . ولی هیچ جایی برای تکیه دادن نداشتیم🫴🏼 . دوستمم اون روز کمر درد داشت .

صاحب کافه اومد با اخم و طلبکاری و باز هم تاکید میکنم بدون سلام و خوش‌آمد گفتن میز و جمع و جور کرد.

قبل اینکه بره تیکه‌امم انداختم . جلوش به دوستم گفتم بیا لااقل این سمتی بشین به دیوار تکیه بده کمردرد نگیری💅🏻 .

بچها ۳دقیقه نشستیم . برامون منو نیاوردن . از کنارمون رد میشدن ولی هیچییی .

آخرش پاشدیم رفتیم و پول به قهوه ی الکی گرونشم ندادیم .

📢دیروز یه ریل از این کافه اومد اکسپلورم.

منو دوستم و خیلیای‌ دیگه انتقاداتمونو نوشتیم . دوست و آشناهای اون کافه هم الکی دفاع میکردن .

ولی تعداد نارضایتیا خیلییی زیاد بود.

نوشته بودن که برای سرو از ظروف یکبار مصرف استفاده میکنن😑 . قیمتاشون ۲,۳ برابر جاهای دیگه س و رعایت نکردن آداب مشتری مداری رو هم بارها گفته بودن .

من از اون اون موقع حس خیلی بدی نسبت به اونجا داشتم ولی دیروز دلم خنک شد 😂 .


#تخته سر, اخمو نوشت, ایشه
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و یکم شهریور ۱۴۰۳ساعت 10:33  توسط گیله دختر  | 

این کلروفیل چیه مد شده همه میخورن و تبلیغش میکنن؟ 😑 اگه به کبد آسیب بزنه چی ... 😑


#بَی
+ نوشته شده در  یکشنبه هجدهم شهریور ۱۴۰۳ساعت 18:53  توسط گیله دختر  | 

شهریور انگاری برای تموم شدن عجله داره! منم همش درحال دویدنم ! حتی نمیرسم پیامامو جواب بدم و از این حرکت هم بدم میاد🫠 .
*
دیروز صبح رفتم بانک و ظهر برگشتم 🦖 و نتونستم به کارای دیگه برسم (ناهار خوشمزه داشتیم، برگشتم خونه) .
*
عصرشم به یاد بچگیام پیش مامانم خوابیدم🫠 .
بیدار شدم دیدم مامانم مثل تینیجرا کل این مدت رو توی گوشیش بوده😑🫂🎀 .
*
دارم سریال presumed innocent رو میبینم و اگه خوب بود میام میگم 💌 .


#روز نوشت, کامان باربی لتسگو پارتی
+ نوشته شده در  یکشنبه هجدهم شهریور ۱۴۰۳ساعت 18:48  توسط گیله دختر  | 

بیخوابی، بی قهوه بودن و میگرن منو می‌خواستن از پا دربیارن اما آن مرد با آذوقه ی قهوه و شکلات به دادم رسید🫠⛽ .
#او, خوشحال نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه هجدهم شهریور ۱۴۰۳ساعت 18:35  توسط گیله دختر  | 

اگه میتونستی به خودِ ۱۸ ساله ات چیزی بگی، چی میگفتی؟

من بغلش میکردم و میگفتم چقدر بهش افتخار میکنم که تا اینجا اومده ، تصمیمات درست گرفته ، اگر اشتباهی کرده خودشو سرزنش نکرده و درسشو گرفته و ادامه داده .

بهش میگم نگران نباش، سخت نگیر . زندگی برای یاد گرفتنه .

تو تا اینجاشو خیلی خوب اومدی ❤️🫂 .


#مود نوشت
+ نوشته شده در  جمعه شانزدهم شهریور ۱۴۰۳ساعت 15:41  توسط گیله دختر  | 

مهمونامون برگشتن و بعد از هفته ها بیرون بودن و دورهم بودن، الان نبودنشون خیلی حس میشه 🫠 ...

دندون عقلمم کامل درومد و خیلی بی حال بودم ⁦ತ⁠_⁠ʖ⁠ತ⁩ ...


#روز نوشت
+ نوشته شده در  جمعه شانزدهم شهریور ۱۴۰۳ساعت 15:41  توسط گیله دختر  | 

یه شامپوی گنده ی Gliss خریدم چون بوی آبنبات میداد🫠🍬 . ( به پوست سرم نساخت🦖)


#تخته سر
+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم شهریور ۱۴۰۳ساعت 13:14  توسط گیله دختر  | 

کسی که به آشپزی و مقدار و پیمونه آشنایی کامل داشته باشه ، متوجه میشه رسپی های نواب ابراهیمی پر از اشکاله .
مقدار و اندازه رو همیشه اشتباه میگه و من یه بار واقعاً باخت دادم🫠 .


#ایشه
+ نوشته شده در  جمعه نهم شهریور ۱۴۰۳ساعت 16:56  توسط گیله دختر  | 

گیلمور گرلز رو تموم کردم👀 .

هرچی بگم اسپویل کردم ...

ولی اگه دو کرکتر اصلی ، بدون بقیه بازی میکردن، سریال توی همون فصل اول جمع میشد . وجود بازیگرای دیگه سریالُ جذاب کرد . خصوصاً شخصیت امیلی و ریچارد گیلمور🫠🎀.

این سریال فراز و نشیب زیادی داره . تو ادامه میدی تا بازم سریال رو توی اوج دراماش ببینی .

فصل آخرُ خراب کردن و بعدش خوندم که کنسل شده😂 .

مثل رمانای سایت نودُهشتیا تموم شد . پسر اصیل و پولداری که جفتشون بهم علاقه دارن رو رد کردن چون از زندگی چیز بیشتری میخواستن و بلاح بلاح بلاح 🥱 .

اگه سریالُ تموم کردید، بدونید که سال ۲۰۱۶ یه اسپین-آف ۴قسمته ازش درست کردن .


#فیلم نوشت
+ نوشته شده در  جمعه نهم شهریور ۱۴۰۳ساعت 16:51  توسط گیله دختر  | 

دیروز براش لازانیا کنار گذاشتم ، وقتی دید و خوشحال شد، از موقعیت استفاده کردم و ظرف قهوه‌امو دادم تا پُر کنه 🦖💅🏻 .


#او
+ نوشته شده در  جمعه نهم شهریور ۱۴۰۳ساعت 16:51  توسط گیله دختر  | 

نوشتنی زیاد دارم .‌ یکم بعد میام .

+ نوشته شده در  پنجشنبه هشتم شهریور ۱۴۰۳ساعت 16:6  توسط گیله دختر  | 

این چند روز رو از راه دور مهمون داشتیم .

مهمون داری کردم .

تولد داشتیم ...

بعدش خونه نبودم .

از زندگیم‌ دور شدم 🫠 .


#روز نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه هشتم شهریور ۱۴۰۳ساعت 16:5  توسط گیله دختر  | 

من عاشق کارای ریز و کوچیکی‌ام که با مامانم انجام میدیم🫠 .

با هم میریم خرید برای هم لاک و رژلب انتخاب میکنیم ؛

نصفه شب که خوابمون نمیره بهم زنگ میزنه و میاد اتاقم و از هر دری صحبت میکنیم ،

با همدیگه آشپزی میکنیم🍲 ،

هرماه قرار میذاریم که با هم بریم همون کافه ی همیشگی🍓 ،

وقتایی که میرم خرید، اول برای اون خرید میکنیم و شاید یادم بیوفته برای خودمم چیزی بگیرم ،

هردفعه میره بیرون میدونه چی دوست دارم و غیر ممکنه دست خالی بیاد .

یجورایی بهترین دوست و مادر و خواهر همدیگه ایم .

And she is so cute and adorable 🥺😭 .


#قلب اکلیلی نوشت
+ نوشته شده در  شنبه سوم شهریور ۱۴۰۳ساعت 18:37  توسط گیله دختر  | 

رابطه ی من و سریال ✨گیلمور گرلز✨ ، رابطه ی عشق/نفرته .

یه جا واقعاً خسته میشی از این همه ویژگیای بد و مزخرف کارکترای اصلی ولی هیجان و دراما باعث میشه که بازم دنبال کنی ...

الان به حدی از لورلای گیلمور و احمق بودنش خسته شدم که دیگه دلم نمیخواد سریالشو تموم کنم .


#فیلم نوشت
+ نوشته شده در  شنبه سوم شهریور ۱۴۰۳ساعت 18:36  توسط گیله دختر  | 

تا ابد عاشق ظروف دفرمه‌ام 🫠🪸 .


#قلب اکلیلی نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم شهریور ۱۴۰۳ساعت 11:19  توسط گیله دختر  | 

توی‌ گیلمور گرلز غرق شدم و یکی نجاتم بده🐸 .


#روز نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم شهریور ۱۴۰۳ساعت 11:19  توسط گیله دختر  |