|
⊹₊⭑ 🥥𝔄𝔩𝔬𝔥𝔬𝔪𝔬𝔯𝔞🐚⊹ ࣪ ˖
|
🥁🥁🥁
سرما خوردم!
بدموقعی هم سرما خوردم .دیروز مهمونی دعوت شده بودم ، نتونستم برم ... امروزم رشت برف بارید دلم میخواست میرفتم 🥲 .
دارو میخورم و میخوابم و برای دارو بیدار میشم و بازم تکرار میشه .
راستی اون روز با ″او″ رفتم بیرون. توی دلم نموند🦖 .
شال گنده میخوام ولی فوری غارت میشه🫠🦖 . از این بیگ اسکارفای نرمالو که میپیچونی دور سرت🫠 .
امسال میخوام بابوشکا باشم 🪆 .
وای اگه امشب نشه موهامو میکنم (دروغ گفتم) .
یک هفتهس میگه همو ببینیم ولی من هردفعه نتونستم وقت بذارم.
امشبُ فیکس کرده بودیم که امروز فرمودن علائم سرماخوردگی دارن . حالا بهم خبر میدن😒 .
میخوام برم بیرون . یک هفته س بخاطر مریضی خانواده، خونه بودم .
سله بن مگه داره ورشکست میشه؟ کلاه و شال و شالگردن و اینا رو همه رو ناموجود زده😭 محض رضای خدا یدونه رو موجود کن .
عروسی پیامدش این بود که همه سرما خوردن . نه فوراً ولی حتماً ✨🌈🌸✨🐬 .
در حال حاضر من پشت سنگر قایم شدم و ویروس به من نرسیده . توی منطقه ی امن خودم هستم ...
با ما همراه باشید .
پ.ن: سگه سرما و یخبندانه🧌 .
برگشتم به دوران تینیجریم .
خیلی جدی خاطرات خونآشام رو دنبال میکنم و قلبم اکلیلی میشه .
فعلاً توی تیم کرولاین و کلاوس هستم🫦 .
امروز ″او″ مرزای سلیقه ی متفاوت رو جا به جا کرد .
خرید بودیم ،
به آقای فروشنده گفت ژامبون گوشت ۹۰ درصد دودی برندx دارید؟ 🐄👺
آقاهه اون برند رو نداشت .
یکم فکر کرد ، پرسید سوسیس گیاهی چطور؟ 👈🏻👉🏻🥹
دیشب نشستم ۴ ساعت فیلم Cleopatra رو دیدم .
همونی که الیزابت تیلور توش بازی میکرد .
چقدر برای این فیلم هزینه کردن😵!! توی اون زمان عجب فیلمی ساختن!!
برای کسی که علاقهمند به تاریخه، خیلی فیلم جذابیه .
هَن بو شیمی بلکفرایدی؟! زخمه بوستید😂 .
تخفیفاشون ۱۵درصد ، نهایت ۲۰ درصد .
که البته مثل هرسال میگم که برای کشور ما و مناسبت های ما بی معنیه .
توی خارج از ایران تخفیفای بالای ۵۰درصد میذارن که انباراشون برای سال جدید ، جا داشته باشن و از طرفی هم مردم بتونن راحت تر برای سال نو خرید کنن .
اینجا باید دم عید تخفیف بذارن ولی همه چیزو چندین برابر میفروشن 🤖 .
ولی من واقعاً دلم برای زندگیِ قبل از کرونا تنگ میشه .
بعد از کرونا حساسیتم زیاد شد.
همش به ویروس و آلودگی و میکروب فکر میکنم !
این کثیفه ... اون کثیفه...
قبلاً به این چیزا فکر نمیکردم و زندگی یکم راحتتر بود ...
... نکنه روی غذا کسی عطسه کرده باشه ، نکنه این محیط ویروسی باشه ، نکنه الان که توی شلوغی هستم فردا مریض شم ...
بصورت افراطی فکر نمیکنما ولی قبلاً به هیچ وجه ، این افکار ، از ذهنمم رد نمیشدن .
فردای عروسی اینطوریه که با پا درد بیدار میشی .
صبحونه کیک عروسی رو میخوری (بابام برام کیک کنار گذاشت🤝🏻) .
سنگین میشی بازم میخوابی .
کلا همون روزو خوابی .
چندتا کتاب گرفتم .
انقدر سرم شلوغ بود حتی یکیشونم باز نکردم .
پ.ن: سلطان پستای رگباری نامنظم برگشت 🐬✨🌈🐬🌈✨🌈 .
روز عجیبی بود ...
دو بار بیرون بودم .
هر دوبار موقع برگشتن بارون گرفت .
رعد و برق به قصد کشت میزد .
جلوم وزغ پرید😐🧹 .
قهوه ی بیرون برم مزه ی لواشک میداد از بس که ترش بود 😭 . نه به عربیکا🧹 .
عروسی داریم در پیش داریم . یکی از اعضای درجه ی یک خانوادمون .
تا امروز درگیر بودم و تونستم کادو بگیرم .
ذهنم مشغوله ... با توجه به فک و فامیلای دو طرف ... چرا شامُ سلف سرویس تدارک دیدن؟ 😭
من مطمئنم کشته میدن موقع شام😭 .