گیله دختر ‎ . ݁⋆ ꫂ᭪ ݁ | مهر ۱۴۰۳
 ⊹₊⭑ 🥥𝔄𝔩𝔬𝔥𝔬𝔪𝔬𝔯𝔞🐚⊹ ࣪ ˖

جوان خارجی داره برای هالووین لباس کاستومشو تهیه میکنه🧙🏻 ، از کافه ی سر خیابونش لاته ی کدویی🎃 میخره ، حیاط جلوی خونه رو تزیین میکنه؛

من! جوان گیلانی🙆🏼‍♀️ ، توی فصل اکتبر ، از باغ بابابزرگم برای مامانم خرمالو چیدم ، گوجه و فلفل چیدم و ترشی بار گذاشتم، نارنج چیدم چون فصل ماهیه🌝 ، انار ترش خریدم . از کدوهایی که انبار کردم دیگه نمیگم .

در هرصورت، زنده باد پاییز🧡🍄 .


#کامان باربی لتسگو پارتی
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و ششم مهر ۱۴۰۳ساعت 19:45  توسط گیله دختر  | 

هیچ‌ چیز به اندازه ی ادب و استفاده از ادبیات درست ، انسان رو محترم نمیکنه . واقعاً ویژگی جذابیه .


#مود نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و پنجم مهر ۱۴۰۳ساعت 14:35  توسط گیله دختر  | 

کتابایی که این چند سال خوندم رو ، دیگه صفحاتشونو وا نکردم. بنظرم وقتش رسیده یکی دو تا از کتابای مطالعه شده رو باز کنم .

شور زندگی داره چشمک میزنه🫣✨ .


#کتاب نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و پنجم مهر ۱۴۰۳ساعت 14:33  توسط گیله دختر  | 

امروز تعمیرات داریم و انگار توی خونه بمب ترکیده🌝👊🏻 ...


#ایشه, روز نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۳ساعت 12:47  توسط گیله دختر  | 

یه هفته بود اینجا نبودم🫣 .

توی چنل بیشتر بودم🌝 .

جمعه رفتم یسر تا معلم و شهرداری و مطهری . با پادرد و تروما برگشتم😂 .

چرا تروما گیله دختر ؟

شهرداری همش چیزای عجیب میبینی و همین به حس غریب بودنت اضافه میکنه . همه چیز عوض شده :( . احساس میکنم تعداد غیربومی ها خیلی خیلی زیاد شده . من کلاً توی رشت احساس غربت میکنم . دیگه خوشحالم نمیکنه ...

روزای بعدش مهمون داشتم و با دوستام وقت گذروندم .

دوشنبه مریض شدم و تازه امروز سرپا شدم🏆 .

روزای مریضی فقط هری پاتر خوندم و ادیتای هاگوارتز میدیدم 🥔 .

پ.ن: چای و‌ آرزو دلتنگتونم 💌 . بچها هم همینطور💌 .


#روز نوشت, یونیکرن خسته
+ نوشته شده در  پنجشنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۳ساعت 13:0  توسط گیله دختر  | 

مگه پاییز نباید هات‌چاکلت و لته ی دارچینی🧡 می‌خوردیم و با پتو فیلمای هالووینی میدیدیم🦇؟

پس چرا هنوز لباسای تابستونی میپوشیم و آیس‌کافی میخوریم؟ ⁦ಠ⁠益⁠ಠ⁩


#ایشه, بَی
+ نوشته شده در  پنجشنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۳ساعت 12:51  توسط گیله دختر  | 

اون اولین کرونایی که گرفتم(قبل از واکسن و در لوج فوتی‌ها) ، منو‌ پوست کلفت کرد.

۲ماه فیکس قرنطینه بودیم ، بمدت ۲هفته روزی ۲۲تا قرص‌ میخوردیم فقط زنده بمونیم . از اون شربت پکتوگل زهرمار نگم 🫠 .

ماه ها بعد از بهبودی ، صبحا با سرفه بنفش و کبود میشدم و نمیتونستم زیاد راه برم چون نفسم بالا نمیومد ... درصد زیادی از ریه‌ام‌ درگیر شده بود .

از اون موقع دیگه نه از واریانت های مختلف کرونا ترسیدم نه از مریضی و آنفولانزا. همه چیز برام جوکه .

اون اوایل کرونا میگرفتی ، نمیدونستی تهش زنده میمونی یا نه . حالا فکر کن ما خانوادگی مبتلا شده بودیم .

روزی که واکسن زده بودم کل مسیر برگشت، بزور بغضمو خفه کردم . خیلیا دیگه نبودن که واکسن بزنن💔 .

از اثراتی که پاندمی روی روح و روانمون گذاشته بگذریم ، روال و روتین زندگیمون برای‌ همیشه تغییر کرد...


#مود نوشت, ناراحت نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۳ساعت 12:41  توسط گیله دختر  | 

قشر ادایی (پُزی؟!) ، دو دسته ان .

دسته ی اول آشکارن .

دسته ی دوم شامل بلاگرایی میشن که میخوان خودمونی رفتار کنن ، یه تیپ استایل ساده و بدون میکاپ دارن و خرید از ایو سن لوران و کوچ رو خیلی عادی جلوه بدن . خودتی خانومم ✨ .

بریم یه خرید کژوال کنیم ...

این کژواله؟ 💀

میدونی چی‌میگم؟

رک بیاد بگه از رشت پاشدم اومدم دبی و میخوام به خودم حالی بدم و خرید لوکس کنم .‌ جوری تظاهر نکنه که این مسئله عادیه و کار هرروزشه . توی مخاطب تاثیر جالبی نمیذاره .

یه جوون میاد خودشو مقایسه میکنه و ناامید میشه .

این همون بلاگری بود که میگفت دماغمو اگه عمل نمیکردم، توی یه سری جمع ها پذیرفته نمیشدم . ( هفته ی بعدش یکی توی باکس براش‌نوشته : عزیزم نمیخوای دماغتو عمل کنی؟💀)


#تخته سر
+ نوشته شده در  پنجشنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۳ساعت 12:21  توسط گیله دختر  | 

اخ و پیف به بیماری و مریضی🦦 .

امروز خوب شدم و بالاخره میتونم از روزام استفاده ی مفید کنم .

خیلی بده ، میبینی که ساعتها دارن میگذرن و چون مریضی کاری جز گندیدن از دستت برنمیاد🫠🏆 .


#روز نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۳ساعت 11:31  توسط گیله دختر  | 

یه ظرف گمج گنده (پاتیل جادویی ما گیلکا) ، روی گازه .
فسنجون ایز لودیییینگ 📣🛎️ .


#پیسه شکم, خوشحال نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه دوازدهم مهر ۱۴۰۳ساعت 18:28  توسط گیله دختر  | 

پاییز وقتی شروع میشه که اکتبر شده باشه😍✨🍂 .

سلام بر اکتبر نارنجی زیبا🍄🧡 .

دیگه بطور رسمی میشه لاکای تیره زد ، بوت پوشید ، هات چاکلت خورد و روی برگای زرد و نارنجی قدم زد .


#خوشحال نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه دهم مهر ۱۴۰۳ساعت 11:30  توسط گیله دختر  | 

امروز اکسپلورم پر از ادیتای هاگوارتز و پروفسور McGonagall بود ، گوشی رو کنار گذاشتم؛


Confession of a teenage drama queen دیدم .
شبیه خوابایی بود که وقتی آدم تب داره میبینه🤕👎🏻 .


Vampire diaries رو شروع کردم .
سریالش تینیجریه ولی برام جالبه و دارم ادامه میدم . به اپیزود ۱۰ رسیدم .


#روز نوشت, فیلم نوشت
+ نوشته شده در  شنبه هفتم مهر ۱۴۰۳ساعت 23:44  توسط گیله دختر  | 

Rest in peace dear Maggie Smith 🖤 .

امروز پروفسور مینروا مک‌گوناگال رو از دست دادیم💔 .


#پاترهد, هاگوارتز
+ نوشته شده در  جمعه ششم مهر ۱۴۰۳ساعت 19:59  توسط گیله دختر  | 

همه تا الان خواب بودن🫠 ‌.

قهوه گذاشتم ، مامان داره وسایلارو میذاره بیرون تا ناهار درست کنیم ، برای بابا جم کلاسیک گذاشتم ، پینوکیو میبینه🫠🍓 .


#روز نوشت
+ نوشته شده در  جمعه ششم مهر ۱۴۰۳ساعت 11:42  توسط گیله دختر  | 

دیروز دوستم‌ میگفت که گاهی وقتا همه چیز بهم میریزه ولی نگران نباش ، دوباره سرجای خودشون برمیگردن 🫂 .


#مود نوشت
+ نوشته شده در  جمعه ششم مهر ۱۴۰۳ساعت 11:22  توسط گیله دختر  | 

زندگی کاملا روی تند بود تا دیدم رسیدم به پاییز🐤 .

توی چنل کلی آپدیت نوشتم ، اینجا هم امروز میام😁 . امروز درگیر کارای دانشگاه هستم🦖 .


#روز نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه دوم مهر ۱۴۰۳ساعت 13:21  توسط گیله دختر  |