گیله دختر ‎ . ݁⋆ ꫂ᭪ ݁ | خرداد ۱۳۹۵
 ⊹₊⭑ 🥥𝔄𝔩𝔬𝔥𝔬𝔪𝔬𝔯𝔞🐚⊹ ࣪ ˖
دُ سُل سُل سُل

سُل

رِ

فآ

سُل!

صفر ، پنج پنج پنج

پنچ

یک

چهار

پنج!

دارم مرغِ سحر میزنم!!


#نیشِ باز نوشت, ذوق نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۵ساعت 21:16  توسط گیله دختر 

داشتم فکر میکردم امروزي چیکار کنم.

"هیچی" !!

سخنِ معروفِ گربه ی شرک چی بود؟!

"I hate Mondays"

بعداً نوشت:با نصف قاشق چایخوری "شکر" خیلی بهتر شد!


#بیحوصله نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۵ساعت 10:58  توسط گیله دختر 

دیروز رفتم با اشتیاق کورن فلکس خریدم؛

الـان خوردم.

و میخوام به احترامِ پولی که براش دادم به زور هم که شده تمومش کنم.

چه مزه مزخرفی داره!!


#بیحوصله نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۵ساعت 9:17  توسط گیله دختر 

باید صبر کنم خیاطم وقتش آزاد شود و پارچه اَم گوشه ی کمد خاک میخورَد؛

باید صبر کنم ماه رمضان تمام شود و با دوست هایم دُر دُر بروم؛

باید صبر کنم ناخنم بلند شود تا سه تار بنوازم؛

باید صبر کنم شاید سرعت نت بالـا برود و من فیلم های جدید ببینم؛

باید صبر کنم!!

و من از صبر کردن نفرت دارم :/


#غرغر نوشت, اخمو نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه سی ام خرداد ۱۳۹۵ساعت 10:36  توسط گیله دختر 

کوچه بی نامُ کسی دیده؟

وحید چیشد آخرش:/ !؟

سخن بزرگان:انقد بدم میاد بِم شک میکنی!!


#متعجب نوشت, نیشِ باز نوشت, فیلم نوشت
+ نوشته شده در  شنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 18:58  توسط گیله دختر 

صبح با صدای دکمه های تلفن بیدار شدم.

مدرسه باز بود ...

هول هولکی فقط ضد آفتاب زدمُ مِیِتٔ وار(!) راهی مدرسه شدم.

همه با نیش باز سلـام کردن؛

ناظم شناختم ...

یکم که گذشت برگه اَمُ داد دستمُ گفت قبول شدی!

وااای!حسِ خیلی خوبی بود  تو کوچه داشتم گنگام استایل میرقصیدم که مامانم جمع اَم کرد

پیش به سویِ آموزش زبانِ "ترکی استانبولی" و کلـاسِ سه تآر !!

***

بعداً نوشت: "رسوا" از حامد نیک پی پلی میشود؛

" روزم سيه حالم تبه کردی تو کردی   
ای دل بسوزی هر گنه کردی تو کردی "


#خوشحال نوشت, ذوق نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  شنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 10:34  توسط گیله دختر 

صبح وقتی بیدار شدم زیاد حالم خوب نبود.

بخاطر خوابی بود که دیدم ...

با چند تا از دوستام با لباس مدرسه تو یه مکانی بودیم؛شبیه جاهای قدیمی انزلـی بود.

نمیدونم چیشد یهو گریم گرفت و همُ بغل کردیم.

هنوزم مودَم تغییر نکرده.

پ.ن:کارنامه ها آماده نیستن:/


#ناراحت نوشت, بیحوصله نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۵ساعت 15:59  توسط گیله دختر 

مثلـاً بگیرم موهامُ که الـان تا پاهام میرسه رو کوتاه کنم :/

مثل مدل موی اِمِلی :/

ولی ندایی از درونم میگه : شآت دَت دُر!داری هذیون میگی :/


#فاز نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۵ساعت 13:51  توسط گیله دختر 

دیروز رفتم گوشی بخرم.طرف همینطور که داشت معرفی میکرد یه تیکه کاغذ مشکی گذاشت جلوم.دقیق که شدم دیدم گوشیه:))

قیافه متعجبمُ‌ که دید گفت باریک ترین گوشیِ جهانه.

البته من اونُ نخریدم چون زیادی غیر عادی بود:))

شب که داشتم با گوشی کار میکردم تا قلقش دستم بیاد دیدم یه قستمش تاچ نداره خلـاصه دادم به فروشنده که تعویضش کنه.اونم بهم گفت که فردا بیا تحویل بگیر.

تو راه خونه بودم که یادم افتاد سیم کارتِ مامانم توش بود :/

هیچی دیگه:|

الـان مامانم رفته بسوزونتش یکی دیگه بگیره:)))

عاشقتشم که!اصلـاً بهِم سرکوفت نزد :* :*

پ.ن:چشام درد میکنن.باید برم چشم پزشکی :(


#خوشحال نوشت, پُکِر فِیس نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۵ساعت 10:18  توسط گیله دختر 

روزای خوب منتظرن ، روزای خوب منتظرن

مهم نیستش معدلم ، مهم نیستش معدلم

[ لِیتو ]


#خونسرد نوشت, درس نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۵ساعت 13:1  توسط گیله دختر 

تا چند دقیقه پیش بارون میبارید.الـآن هوا ابریه.

دیشب هم با پتو خوابیدم :))

فکر کنم دلیل رنگ پریدگیم کمبودِ نور آفتاب باشه نه کم خونی :)) :/

تصمیم گرفته شده که اواسط تابستون وقتی اینجا گرم میشه و نمیشه نفس کشید بریم ییلـاق و اگه شد چند روزی بمونیم^__^من عاشق ییلـاقم ^__^

یه عکس قدیمی از روستایی توی شهرستان شَفٔت.


#خوشحال نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۵ساعت 11:16  توسط گیله دختر 

بارون میباره ...

دلم خیلی گرفته؛نمیدونم برای چی.

کلـاً دلم یه چیزی میخواد ولی نمیدونم چی میخوام.

سرعت نتم پایینه نمیتونم فیلم دانلود کنم.همه ی فیلمارُ هم دیدم:/

وقتی هم که هوا بارونیه نمیشه رفت بیرون.

به همه ی اینا درد ماهیانه هم اضافه کنید.

دیگر سخنی نیست!

پ.ن1:انیمشین "زوتوپیا" رو حتماً ببینید.

پ.ن2:برای رشد ناخنِ انگشتِ اشاره ی دستِ راستم هم دعا کنید.:(


#پُکِر فِیس نوشت, بیحوصله نوشت
+ نوشته شده در  جمعه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۵ساعت 17:4  توسط گیله دختر 

[حذف شده]


#ناراحت نوشت
+ نوشته شده در  جمعه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۵ساعت 13:47  توسط گیله دختر 

مامانم دو روزه اومده اینستا،خارجی ها فالوش میکنن :/

منم سالی یه بار یکی فالو میکنه اونم از دهستانِ روستای نمیدونم چی چی !!


#پُکِر فِیس نوشت, بیحوصله نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه نوزدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 11:31  توسط گیله دختر 

همانطور که میتوانم یک فرد دوست داشتنی و سنگ صبور برایت باشم در عرض یک صدمِ ثانیه تبدیل به غریبه ای میشوم که گویا سالهاست نمیشناسی.

من آچار فرانسه اَت نیستم که هروقت بخواهی گره ای از مشکلـاتِ احمقانه و بچگانه اَت باز کنم،سراغم را بگیری و هروقت بخواهی خوش بگذرانی سراغ دیگران را.

___ جآن!دوست قدیمیِ فرصت طلب!فآکـ آفـ!


#اخمو نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 20:6  توسط گیله دختر 

چ روزِ خوبیه!

هم امتحانام تموم شدن هم پول دستم اومد :))

پ.ن1:دیشب تونستم برای اولین بار با ناخنِ نصفه و نیمه اَم "مرغِ سحر" رو بزنم.

پ.ن2:باید برم کتاب آموزش ترکی-استانبولی-بخرم.

پ.ن3:سریال "آی زامبی" رو تموم کردم؛دارم "witches of east end" دانلود میکنم.


#خوشحال نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 11:7  توسط گیله دختر 

فردا که بگذرد دیگر لـازم نیست 6 صبح بیدار شوم و با چشم های بسته خودم را به درُ دیوار بکوبانم.

دیگر پشت میز معلم نمیشینم و بی توجه به کتابِ جغرافیای باز شده در مقابلم با عالیه و مریم از دیروزمان نمیگویم.

سرِ کلـاسِ ادبیات با چشم های خواب آلود زیر آرایه های مهم خط نمیکشم.

در زنگ های تفریح بر در های شیشه ای کتابخانه لم نمیدهم و گاهی هم به سراغ "ثآنی"ِ دوست داشتنی نمیروم تا لپ هایش را بفشارم.

دیگر حتی جلوی دوربین های مداربسته با نیلوفر والتز نمیرقصم.

در ساعاتی دبیر نمی آید زیر درخت سرو بر روی نیمکت سنگیِ سرد و نمناک نمیشینم و با صبآ و نیلوفر از هر دَری نمیگویم.

شآید تیکه کلـام های معروفم را از یاد ببرم.


#ناراحت نوشت, درس نوشت, احساساتی نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 10:8  توسط گیله دختر 

رفتن به کنسرت سَتآر هم به لیست اهدافم اضافه شود.


#فاز نوشت, احساساتی نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 21:52  توسط گیله دختر 

شده تا ب حال یه چیزی از اتاقتون رو دوست داشته باشین؟

کوچولو نه ها!مثلـاً ساعت رومیزیُ جاقلمیُ اینا؛نه!

من عاشق میزِ کنار تختمم.هر روز هم میشینم کشوهای کوچولوشُ تمیز میکنم و روشُ با میوه های کاج شلوغ میکنم.

میزَم!اگه نبودی چیکار میکردم^__^[]

البته عاغا حآمد"همون سه تارم" جای خود دارد.

پ.ن:آهای!شما ها!هی نَگین سوز به دلت ما امروز تعطیل شدیم.دلم ب حالِ خودم میسوزه خب!


#ایکس اُ ایکس اُ نوشت, لبخند نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 21:47  توسط گیله دختر 

انگار میان دو دیوار گیر کرده ام . همان حالتی که نسبت به آن فوبیا دارم.

این دیوار ها همان روز هایی هستند که قصد گذر ندارند و من کلـافه خودم را به آن ها میکوبم.

فقط کمی جهش کافیست.

اینکه جمعه و شنبه بگذرند و دیگر پیدایشان نشود!

میتوانم با یکشنبه کمی کنار بیایم.

دوشنبه هم.

فقط بروید :'(


#ناراحت نوشت
+ نوشته شده در  جمعه چهاردهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 13:6  توسط گیله دختر 

دوسٔت دارم "روزهای کسل کننده" را مانند یک پی ناتا از شاخه ای آویزان کنمُ تا میخورد با چوب بیسبال بزنمش!!!


#پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 11:53  توسط گیله دختر 

مشکل هآ - دآیآن ؛

معرکه اَس !


#ایکس اُ ایکس اُ نوشت, فاز نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 14:51  توسط گیله دختر 

بدشانسی یعنی اینکه 18 خرداد ، پایان امتحاناتم ، ماهِ رمضون شروع میشه و من باید تا ماهِ بعدش حسرتِ یه دور همی توی فست فود به دلم بمونه :((

نمیشد امتحانامون مثل بچه های تجربیُ ریاضی 16 اُم تموم شه ؟ :(


#غرغر نوشت, ناراحت نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 11:36  توسط گیله دختر 

من وبلـاگ زیاد داشتم ، چند تا توی لوکس بلـآگ ، چند تا هم توی بلـاگفآ .

اون موقع برام فقط یه وبلـاگ معمولی بودن ...

که فقط بخوام چند تا جمله بنویسم و یکم حرف بزنم .

مخصوصاً عشق کامنت جمع کردن بودم:)))

ولی الـان اینجا خیلی برام مهم شده.

یجورایی محرمِ اسرارمه.جاییه که میتونم توش دردِ دل کنم و ناراحتیامُ دفن کنم و خوشحالیامُ بگم و رویاهمُ پرورش بدم.

خلـاصه خیلی دوسِت دآرم وبلـاگ جان.

پ.ن:این اولین پست عاشقانمه :)))))


#ایکس اُ ایکس اُ نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 11:19  توسط گیله دختر 

انآرم انآرم،تحفَه یِ بهآرم!:))

امروز بی خودُ بی جهت خوشحالم.

امتحانمم خوب دادم ^__^

عصر هم با یکی از دوستانِ جان میریم آیس پک خورانُ خرید.

واقعاً بهش احتیاج دارم:/


#خوشحال نوشت, لبخند نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه دهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 11:12  توسط گیله دختر 

از امشب 30 تا شنا میرم 30 تا دراز نشست!قول میدم!

پ.ن:دوستان ورزش کردنِ من نشونه ی چاق شدن نیست چون استعدادشُ ندارم.

فقط برای رو فرم موندنه


#اینگونه نوشت
+ نوشته شده در  شنبه هشتم خرداد ۱۳۹۵ساعت 21:43  توسط گیله دختر 

امروز یه کم کمدمُ زیرُ رو کردم و با خیالِ راحت از چند تا مانتو دل کندم.

فقط خاک میخوردن:/

حالـا منتظرم مامانم بره بیرون تا با خیالِ راحت بگردم تا هرچیُ که نمیخوام بندازم بره.

یجورایی احساس سبکی بهم دست میده

دو روز دیگه قراره با دوستم برم بیرون . خدایا خوب شم دیگه!!دلم فست فود میخوااااد

#

پ.ن:گفته بودم تا تابستون 95 آهنگ وبمُ عوض نمیکنم اما همه چیز عوض شد.آرزو هام ، هدفم ... حتی اون بالـاسری ...

آهنگم آشنا نیست؟حدس بزنید (:


#روز نوشت
+ نوشته شده در  شنبه هشتم خرداد ۱۳۹۵ساعت 15:40  توسط گیله دختر 

سرما خوردگی؟آن هم وسط این هوا؟وقتی که همه تی شرت و شلوارک به تن میکنند؟!

نه میتوانم به همراه سالـاد سس بخورم ، نه از آن"شامی"هایی که مادر در بین آن همه روغن سرخ میکند و باید شاهد تمام شدن بستنی توت فرنگی باشم در حالی که خودم از آن محرومم.

منصفانه نیست -__-

سطح امتحانات هم منصفانه نیست!

امتحان جغرافیا طوری بود که دیروز برای جمع کردن نمره ی 11 از بین 0.25 و 0.5 ها به وجد آمده بودم:/


#ناراحت نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه ششم خرداد ۱۳۹۵ساعت 11:13  توسط گیله دختر 

دیگه انگیزه ای برام نمونده .

این همه بخونم آخرش سر امتحان میرینم:/

سال سوم ازت نفرت دارم!!

از اونایی که میگن دیپلم وقتی ارزش داره که معدل بالـا باشه هم همینطور!یه مشت بیسواد!!

شرط معدل در کنکور هم به ... ماست :|:|


#اخمو نوشت, درس نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه دوم خرداد ۱۳۹۵ساعت 21:13  توسط گیله دختر 

همایون شجریان چرا انقدر خوب مونده؟:|

فکر کردم 26یا27 سالشه نه 41 :|


#متعجب نوشت
+ نوشته شده در  شنبه یکم خرداد ۱۳۹۵ساعت 16:24  توسط گیله دختر