⊹₊⭑ 🥥𝔄𝔩𝔬𝔥𝔬𝔪𝔬𝔯𝔞🐚⊹ ࣪ ˖
|
گُرخانه باران گرفت عزیزان!👹🌩️
منم شله زرد درست کردم🤰🏼 .
ترکیب صدای بارون ، بوی برنج محلی ، نور کمرنگ زرد و گرم 🤌🏼 دولچه ویتا 🤌🏼
-گیله دختر حالا که بارون میباره چیکار کنیم🍄؟
+معلومه! چای لاهیجان دم میکنیم و با کلوچه نارگیلی میقولیم 🩷☁️ .
خواستم دیشب از خستگی زودتر بخوابم که رعد و برق شروع شد🌚 .
بعدش تا صبح بارون بارید و منم پنجره رو باز گذاشتم و با white noise machine طبیعی خوابم برد💅🏻 .
کاش میشد فیلمشو بذارم🫠 . یه بارون لطیفی میباره ... ☁️ درختا توی باد دارن میرقصن ... بارون عین موج مسیرش رو تغییر میده 🫧✨ .
چند روزی از درد و ضعف و همینطور بیحوصلگی افتاده بودم یه گوشه 💀 .
الانم یکم درد دارم ولی روحیه ام خیلی بهتر شده و دارم گرد و خاک رو از زندگیم پاک میکنم .
*
اگه بدونید دیشب چه گُرخانه بارانی داشتیم 🫣☁️ ! کل آسمون سفید میشد🧙🏻 .
پ.ن: گرُخانه = رعدوبرق
بارون امروز بهونه ای شد تا چکمه های مخصوص روزای بارونی رو بپوشم و بریم قهوه بگیریم و یه هوایی به کلهامون بدیم 🎀 .
دو روزه باز بارون میباره ... ولی گرمه! گرم🗿🤦🏼♀️ !
تابستونا وقتی بارون میباره، هوا بیشتر خفه میشه و نمیشه نفس کشید ...
۷ صبح بیدار شدم ، بارون وحشی میبارید ، هوا سرد بود . برگشتم به تخت ... یکم بیشتر خوابیدم ، حیف بود 😂🤝🏻⛈️ .
میخواستم بیام بنویسم ولی الان بارون بشدت میباره و رعد و برق هم شروع شده⛈️😍 .
حیفه الان یوگا نکنم🥺 .
هوا انقدرررر قشنگه که هرچی بگم، زیباییش توصیف نمیشه🥺☁ . بالاخره دما به ۲۴ درجه رسید ✨🐥 !
صبح دیگه زود بیدار نشدم :/ صدای بارون و سرما اجازه نداد🌚 .
هرچند فردا آفتاب و گرما داریم🌚 و دقیقاً فردا هم با دوستم قرار دارم🤧 .
تا همین یکساعت پیش آفتاب و گرما داشت خفه امون میکرد الان آسمون تیره و تار شده🧟♀️ .
رعد و برق هم زد🚶🏼♀.
ما به رعد و برق میگیم گُرخانه . یعنی چیزی که میترسونتت😁 . #حق 🚶🏼♀ .
دما ۱۵درجه س ولی انگار سردتره ...
بارون نم نم میباره و صدای گنجشکایی که به درختا پناه آوردن، میاد .
ماشینا توی خیابون خیس در حال ترددن .
صدای برخورد تایر با آسفالت بارون خورده ...
آسمون و هوا بهم وایب توایلایت میده 😍☁ .
هوا دوباره بهم ریخته و ما گیلکا میگیم توره هوا یا همون آب و هوای دیوونه  ̄へ ̄ .
از صبح داره میباره و اصلاً بند نمیاد . درست نخوابیدم از بس باد میکوبید به پنجره 🐧.
گشنه و تشنه از ایستگاه راه آهن برگشتیم که بریم سایه یه چیزی بخریم و بخوریم که دوستان عزیز هم اکنون سیل🦸🏼♀👀.
خلاصه بدو بدو و نفس زنان رسیدم . تا سفارش بدم یکم طول کشید لود شم😂 .
پ.ن: بدترین و چرب ترین کروسان دنیا😣💔 .
اینجا تا حدودی سرده و همه جا پتو همراهمه 🧸🤓 .
دیشب با پسرخالم رفتیم سوپرمارکت که خرید کنیم ، بارونی پوشیده بودم و کلاه پسرخالم سرم بود . خانومِ موقع حساب کردن توی چشام نگاه کرد و گفت چیزی نمیخوایید دیگه بچها؟ 💀 (این بچه منتظر نتایج ارشده😂)
بعد شام رفتیم کافه و هات چاکلت گرفتیم😭🔪 .
ناراحت کنندس ولی انگار دیگه نمیشه مانتو بپوشم :( .
☹️
دیروز کلاً خونه نبودم و وقتی رسیدم خیلی خسته بودم .
چون از صبح زود بیدار بودم و هیچ استراحتی نداشتم .
شبشم بارونی بود ولی از ۴صبح دیگه بارون وحشی میبارید جوری که با ترس بیدار شدمヽ(#`Д´)ノ .
امروز صبح بعد از مدتها هوا خوب و خنک بود ... مثل روزای قدیم ... وقتی دانشگاه بود و کرونا نبود .
تا ظهر توی این هوای خنک خوابیدم (عذاب وجدانم ندارم:/) .
برای خودم آیس لته درست کردم و پیاما رو چک کردم .
الانم روی مخمه برم گلدونای پشت پنجره رو سر و سامون بدم🌿🏃🏼♀ .
آسمون از دیروز داره میباره🥺✨🌿 .
🌧🌧
هوای ابری و خنک موردعلاقه امهههههههه 😭 .
تیشرت لانگ پوشیدم و ماگم رو پر از چای محلی کردم و دارم لود میشم😂 ( خیلی خسته بودم و این هوا مجبورم کرد بیشتر بخوابم🥺:( ) .
خدایا شکرت بابت بارون ، شکرت بابت هوای خوب 🥺💚 .
دیشب بارون بارید🥺💚 .
الانم هوا کاملاً ابریه☁ .
صدای گیلانشاه میاد🕊 ، دلم برای آوازش تنگ شده بود😍 .
*
گیلانشاه: پرنده ایست که منقارش طویل و خمیده و گردنش دراز . پرهایش خاکستری روشن متمایل به قهوه ای . این پرنده در سواحل جنوبی دریای کاسپین بسیار است . توضیح مردم گیلان از پرواز و شنیدن صدای آنها بارندگی را پیش بینی مینمایند .
آخر این صفحه میتونید صداشو بشنوید : [فیشآر]
البته من تا به حال ندیدمش ولی صداش رو زیاد میشنوم و هروقت که میخونه یعنی فردا هوا ابری یا بارونیه💚🕊 .
پ.ن: موندم با این منقار طفلی چجوری تعادلشو حفظ میکنه😂💚 .
بعد از اینکه پست قبلی رو ثبت کردم، آماده شدم قهوه خریدم رفتم سراغ نیلو😁🦸🏼♀ .
بعدشم مثل دوران مدرسه نشستیم روی نیمکت کنار خیابون و چیپس ب بغل با پاهای جمع شده روی نیمکت شروع کردیم به چرتُ پرت گفتن 🐿 .
هوا خیلیییی خنک بود🥺 . خوب شد رفتم بیرون (⌒_⌒;) .
داشتم مینوشتم کاش میشد امروز رفت بیرون؛ دیدم نیلو پیام داده کاش امتحان نداشتم میرفتیم بیرون😸💚 .
واقعا هوا میطلبه قهوه بخرم و قدم بزنم ولی خسته ام 😴 .
البته میشه با مامان بریم ولی بابا تنها میمونه و دوست ندارم روزی که خونه س تنها باشه . 🐧
امروز امتحان اسناد² رو دادم و تصمیم گرفتم یکم به چشمام استراحت بدم؛ این چند روز از بس پی دی اف خوندم که چشام داره درمیاد -_- .
آسمون گرفته بود . بالاخره تصمیم گرفت بباره .
وقتی که صدای بارون و هیاهوی خیابون با هم ترکیب شدن ، بیخیال درس شدم و رفتم آشپزخونه؛ چای سبز دم کردم و یه ظرف پر از تخمه رو برداشتم رفتم پیش خانواده و مشغول صحبت شدیم .
تلویزیون خاموش بود و فقط صدای بارون و رعد و برق میومد .
*
برای فردا برنامه ریختم و الان دلم میخواد کتاب جدیدم رو شروع کنم .
خیلی وقته نرفتم کتابخونه! یه فرجه ی طولانی دارم شاید بینش برم و کارتمو تمدید کنم و کتاب بیارم خونه .
*
شام پاستا درست کردم .
خیابون خلوته ... یه بارون نازی هم میباره😍🍃☔ .
چشام سنگین شدن ... گوشیو میذارم سایلنت یکم بخوابم با این صدا💌😴 .
بارونِ وحشی میباره و بند هم نمیاد .
خیلی هم سرده 🥶❄ .
دوست دارم به سرخسم آب بدم و برنامه ی فردا رو بنویسم اما خستم 🤤 .