گیله دختر ‎ . ݁⋆ ꫂ᭪ ݁ | سگه زندگی
 ⊹₊⭑ 🥥𝔄𝔩𝔬𝔥𝔬𝔪𝔬𝔯𝔞🐚⊹ ࣪ ˖

دلم میخواد زودتر همه چیز نرمال شه .

از هفته ی پیش یا درمونگاه افتادم یا فشار عصبی رومه یا بدنم باهام لج میکنه . کیف چرمی هم میخواستم بخرم دیدم گرونتر شده🔪🔪🔪🔪 .


#تخته سر, سگه زندگی
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و یکم فروردین ۱۴۰۴ساعت 14:34  توسط گیله دختر  | 

یه پی‌ام‌اس ناجور داشتم 🫠🥲 ناجوووورااا !

روز آخر یه درد وحشتناک یهویی اومد سراغم که فقط افتادم کف اتاق تا مسکن اثر گذاشت .

اگه نزدیک پریودم نبود، فکرم میرفت سمت اینکه کیست درآوردم و ترکیده .

تا شبش انقدر دلدرد داشتم که چک کردم نکنه آپاندیسمه😭 .

تا ۴صبح‌ که پریود شدم بیدار بودم .

روزای بعدشم مجبور میشدم کلی مسکن استفاده کنم .

امروز معده‌ام رد داد ... تهوع شدید گرفت ولی چیزی نشد .

یهو دیدم بعد از ۳ سال تبخال زدم🥲 . یه تبخال دردناک .

قرص و پماد استفاده میکنم ، امیدوارم بدتر نشه .

انگار یکی از من عروسک وودوو درست کرده و هرلحظه داره توی دل و دماغ عروسکه سوزن میزنه🗣️ .


#سگه زندگی, پریود, ناراحت نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و یکم فروردین ۱۴۰۴ساعت 14:32  توسط گیله دختر  | 

یه پی‌ام‌اس ناجور داشتم 🫠🥲 ناجوووورااا !

روز آخر یه درد وحشتناک یهویی اومد سراغم که فقط افتادم کف اتاق تا مسکن اثر گذاشت .

اگه نزدیک پریودم نبود، فکرم میرفت سمت اینکه کیست درآوردم و ترکیده .

تا شبش انقدر دلدرد داشتم که چک کردم نکنه آپاندیسمه😭 .

تا ۴صبح‌ که پریود شدم بیدار بودم .

روزای بعدشم مجبور میشدم کلی مسکن استفاده کنم .

امروز معده‌ام رد داد ... تهوع شدید گرفت ولی چیزی نشد .

یهو دیدم بعد از ۳ سال تبخال زدم🥲 . یه تبخال دردناک .

قرص و پماد استفاده میکنم ، امیدوارم بدتر نشه .

انگار یکی از من عروسک وودوو درست کرده و هرلحظه داره توی دل و دماغ عروسکه سوزن میزنه🗣️ .


#سگه زندگی, پریود, ناراحت نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و یکم فروردین ۱۴۰۴ساعت 14:32  توسط گیله دختر  | 

دیروز ۱۲ ساعت مشغول رنگ زدن سالن بودم🥲🚬 .

با مسکن و منیزیم خودمو شارژ کرده بودم🔋 ولی صبح با نصف بدن دردناک و نصف بدن بی‌حس بیدار شدم🦖👺 .

صبح کی در نزد ا‌ومد تو با لگد؟ پریود زودتر از موعد🎈🧨 .

مرض دارم که باید همه ی کارا رو خودم انجام بدم. آدم کار گروهی و همکاری نیستم😭 .

عوضش صبح مامانم صبحونه امو آورد توی تخت🌸 ‌ . ( Too much pain to get up)


#روز نوشت, سگه زندگی
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و سوم اسفند ۱۴۰۳ساعت 14:48  توسط گیله دختر  | 

من حق ندارم الان از پست غر بزنم؟!

دیروز بسته‌ام دست ایشون بود ، علاوه بر من، همه ی اعضای خانواده خونه بودن . گوشیم همش پیشم بود .

کارامو عقب انداختم .

نیاورد .

امروز صبح اول وقت دیدم توی سایت نوشته که پستچی بسته رو آورد ولی کسی نبود تحویل بگیره🤬 .

بهش زنگ زدم ریجکتم میکنه🤬 ! بهش پیام دادم وضعیت بسته‌ام چطوریه!؟ من بدونم!

جواب نداده!

آپدیت:

توی چنل درباره‌ش مفصل گفتم . خلاصه کنم : به دروغ گفت ۲بار مراجعه کرده و درنهایت تحویل اداره داده و من علاوه بر هزینه ی پست ، بازم هزینه اضافه دادم و رفتم حضوری تحویل گرفتم و شماره ی همون آقای پستچی رو یچیز خیلی زشت سیو کردم .

یکم استراحت کنم ، براش‌ شکایت رد میکنم .


#سگه زندگی
+ نوشته شده در  دوشنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۳ساعت 10:13  توسط گیله دختر  | 

بیلاوارثه سردرد چی از جونم میخواد امروز؟

کلاً امروز یجوریه .

دوست صمیمیم یه گوشه افتاده، ″او″ هم درگیره طفلکی 🫠 هی از اینور به اونور .

منم از سردرد یه چشمم داره بسته میشه .


#سگه زندگی, بیلاوارث
+ نوشته شده در  چهارشنبه دهم بهمن ۱۴۰۳ساعت 18:35  توسط گیله دختر  | 

🥁🥁🥁
سرما خوردم!

بدموقعی هم سرما خوردم .‌دیروز مهمونی دعوت شده بودم ، نتونستم برم ... امروزم رشت برف بارید دلم میخواست میرفتم 🥲 .

دارو میخورم و میخوابم و برای دارو بیدار میشم و بازم تکرار میشه .

راستی اون روز با ″او″ رفتم بیرون. توی دلم نموند🦖 .


#سگه زندگی
+ نوشته شده در  شنبه بیست و چهارم آذر ۱۴۰۳ساعت 18:56  توسط گیله دختر  | 

پیک‌نیک لب ساحل فعلا کنسله یا من دیگه زیرانداز و ملحفه نمیبرم😭 . از بس که شن توی زیراندازم بود، بعید میدونم چیزی توی ساحل باقی مونده باشه 🫠🔪 .

شستن و تمیز کردنش دیگه بماند⁦ಠ⁠ ⁠೧⁠ ⁠ಠ⁩ .


#سگه زندگی
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و چهارم مرداد ۱۴۰۳ساعت 15:15  توسط گیله دختر  | 

دیشب رعایت نکردم و غذایی خوردم که به معده‌ام نمیساخت .

صبح با حداکثر علایم ریفلاکس بیدار شدم😂🤡 .

دارو استفاده کردم .

بهتر شدم .

برای ادامه ی روز ، قهوه خوردم .( ریفلاکسم از بین رفته بود و بخاطر همین اوکی بودم که قهوه بخورم )

تپش قلب گرفتم .

دوباره ریفلاکس گفت سلام .

امروز انسان نیستم .

موجودی عجیب غریب با ارگانهای بدردنخور هستم💅🏻🤝🏻 .

عصبی هم هستم . بسیار عصبی🤡🤹🏼‍♀️ .

جرئت نمیکنم به ″او″ زنگ بزنم و راهنمایی بگیرم . میدونم قبلش دعوام میکنه چرا قهوه خوردم😭 .


#سگه زندگی
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۳ساعت 19:42  توسط گیله دختر  | 

باورم نمیشه هوا انقدر خفه و گرم شده🫠 ... معمولاً شبا خنک میشه ولی دیشب کنار دریا هم خفه بود و دریغ از یه باد خنک🥲 .
#سگه زندگی, سگه یونیکرن
+ نوشته شده در  شنبه دوازدهم خرداد ۱۴۰۳ساعت 18:14  توسط گیله دختر  | 

در پاییز و زمستونی که گذشت فکرشم نمیکردم لباس های بهاری/تابستونی بپوشم؛

و در بهاری که هستم ، فکرشم نمیکردم کت های پاییزی رو بپوشم .


#سگه زندگی, سگه یونیکرن, یونیکرن خسته
+ نوشته شده در  شنبه بیست و نهم اردیبهشت ۱۴۰۳ساعت 22:10  توسط گیله دختر  | 

چند روزی از درد و ضعف و همینطور بی‌حوصلگی افتاده بودم یه گوشه 💀 .

الانم یکم درد دارم ولی روحیه ام خیلی بهتر شده و دارم گرد و خاک رو از زندگیم پاک میکنم .

*

اگه بدونید دیشب چه گُرخانه بارانی داشتیم 🫣☁️ ! کل آسمون سفید میشد🧙🏻 .

پ.ن:‌ گرُخانه = رعدوبرق


#روز نوشت, پریود, وارش, سگه زندگی
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیستم اردیبهشت ۱۴۰۳ساعت 14:47  توسط گیله دختر  | 

آقای پستچی ! بسته ی من از ۸ دستته . کل شهرو پیاده بری و بیای میشه دو ساعت .

بیا برسون دیگه😭 .

اون پستچی مهربونه هم نیست . این یکی دمپایی میپوشه همشم اخماش تو همه 😭 .


#ایشه, سگه زندگی
+ نوشته شده در  دوشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۳ساعت 12:32  توسط گیله دختر  | 

من توی دوره ی ماهانه، خشمگین ، ناراحت ، افسرده یا از نظر مودی بی‌ثبات نمیشم ولی بشدت فراموشکار و حواس‌پرت و گیج میشم 😭 .

با دوستم رفتم خرید، برای خونه یسری خرید کردم؛ چون روز اولم بود ، طفلکی خریدامو خودش نگه داشت .

توی راه برگشت به خونه بهم زنگ زد و گفت خریدات که بین وسایلام بود رو جا گذاشتی😭 .

الانم حس‌ میکنم یچیزایی یادم‌ رفته انجام بدم ⁦(⁠༎ຶ⁠ ⁠෴⁠ ⁠༎ຶ⁠)⁩ .


#سگه زندگی, پریود, ناراحت نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۳ساعت 12:32  توسط گیله دختر  | 

باز مریض شدم🥰🥳 .

نسبت به بیماری قبلی وضعم بهتره ولی سرم سنگینه و استفاده از گوشی اذیتم میکنه . اگر نیستم، دارم استراحت میکنم🚶🏼‍♀️.


#سگه زندگی, بَی
+ نوشته شده در  یکشنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۲ساعت 18:56  توسط گیله دختر  | 

اون تعمیرکاره اومده ، مامان و بابام منو توی اتاقم نگهداشتن ، ازم قول گرفتن هیچی نگم ، صدام درنیاد .


#سگه زندگی
+ نوشته شده در  دوشنبه نهم بهمن ۱۴۰۲ساعت 17:49  توسط گیله دختر  | 

یه چرت بزنم ببینم‌ چه خبره 🌚 .


#سگه زندگی
+ نوشته شده در  دوشنبه نهم بهمن ۱۴۰۲ساعت 15:5  توسط گیله دختر  | 

توی سریال دختره داره از خوشحالی گریه میکنه چون آزمونشو قبول شده ،

منم وقتی ارشد‌ قبول شدم از سر شوق گریه میکردم ولی در حال حاضر بخاطر اینکه دارم ارشد میخونم گریه میکنم🤣🤣🤣🤣🤣 .


#سگه زندگی
+ نوشته شده در  شنبه بیست و سوم دی ۱۴۰۲ساعت 18:33  توسط گیله دختر  | 

به احتمال خیلی زیاد به کرونا مبتلا شدم . علائمم دقیقاً مثل زمانیه که اولین بار کرونا گرفتم🌚 .

اوضاع تنفسیم اصلاً تعریفی نداشت ، بعد از یک هفته توی مسیر بهبودیم .

خیلی طولانی و زجرآوره ... همینو میتونم بگم .

صدام هم رفته ، بزور درمیاد... و این حال خوبمه تازه😂 .

مراقب خودتون باشید ، این کرونای لعنتی باهامون شوخی نداره .

بابت پیام ها و اینکه جویای احوالم شدین خیلی خیلی ممنونم 💌 یکم رو به راه بشم میام و جواب محبتاتونُ میدم 💚 .


#سگه زندگی, بَی
+ نوشته شده در  جمعه پانزدهم دی ۱۴۰۲ساعت 19:55  توسط گیله دختر  | 

یجوری سقف دهنم درد میکنه که واویلا🥴 .

با استفاده از بنزیدامین ،‌ یکم بهتر شد .

دیشب بلع و حرف زدن برام‌ عذاب بود و تا ۴صبح بیدار بودم .

الان قرنطینه‌ام و ترجیح میدم صحبت‌ نکنم تا اذیت نشم 🙄 .

بی اشتها شدم ولی دلم نمیخواد وزن کم کنم ، تازه ۵۱ شدم😭 .


#سگه زندگی, سگه یونیکرن
+ نوشته شده در  شنبه نهم دی ۱۴۰۲ساعت 13:51  توسط گیله دختر  | 

قطعی شد ، سرما خوردم .

🛌🏼


#اخمو نوشت, سگه زندگی, تخته سر, ایشه
+ نوشته شده در  جمعه هشتم دی ۱۴۰۲ساعت 20:39  توسط گیله دختر  | 

حمص درست کردم ، خب؟

چرا انقدر باید توش ارده و روغن زیتون ریخت؟ 🥴

خیلی چربیش بالاست 😭 .

وقتی فهمیدم که دیگع نمیتونستم کاریش‌ کنم و ادامه دادم😭 .


#سگه زندگی
+ نوشته شده در  پنجشنبه هفتم دی ۱۴۰۲ساعت 18:59  توسط گیله دختر  | 

از اول ماه دسامبر دارم سعی میکنم یه لوکیشنی رو توی گوگل مپ لعنتی ثبت‌ کنم ! همه چیزو رعایت کردم و اطلاعات کافی رو هم اضافه کردم ولی اکسپت نمیشه که نمیشه !

بعد میبینم یکی به راحتی یه مکان رندوم رو بعنوان طویله ی‌ سگدونی توی گوگل مپ ثبت کرده !

⁦(⁠ノ⁠ಠ⁠益⁠ಠ⁠)⁠ノ⁩

کسی اگه نکته ای میدونه لطفاً کمک کنه 💌 .


#سگه زندگی
+ نوشته شده در  سه شنبه پنجم دی ۱۴۰۲ساعت 12:43  توسط گیله دختر  | 

حس میکنم اداره ی پست دیده فردا تعطیله بخاطر همین بسته‌ام که الان رسیده رو میخواد بعد تعطیلات بیاره 😐 .

روش نوشته دارو!! جمع‌ کن خودتو بسته‌امو بفرست بیاد 👺 !!

سایت رهگیری هم باگ داره⁦(⁠ノ⁠ಠ⁠益⁠ಠ⁠)⁠ノ⁩ .

مرورگرم هشدار امنیتی میده و نمیتونم بازش‌ کنم ⁦(⁠ノ⁠ಠ⁠益⁠ಠ⁠)⁠ノ⁩ .

بسته از ۶ صبح رسیده و دست کسی ندادنش ⁦(⁠ノ⁠≧⁠∇⁠≦⁠)⁠ノ⁠ ⁠ミ⁠ ⁠┻⁠━⁠┻⁩ .


#هَپو نوشت, تخته سر, سگه زندگی
+ نوشته شده در  شنبه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۲ساعت 11:56  توسط گیله دختر  | 

خب فهمیدم مریض نشدم ولی سید مریض شده ، بد هم مریض شده🌚 .

صبح ۷ بیدار شدم و خبر فوت آقای متیو پری رو خوندم و همینطوری پنچرم ...

″او″ هم ناراحت و عصبی بود ، زیاد بهش‌ نزدیک نشدم😅 .

دیگه به کارام هرطور بود ، رسیدم .

امروزم تنها بودم و همش سرپا و در حال دوئیدن .

پلی لیست چایکوفسکی بکگراند روزم بود و یکباره همه چیز قابل تحمل شد .


#روز نوشت, سگه زندگی
+ نوشته شده در  یکشنبه هفتم آبان ۱۴۰۲ساعت 17:52  توسط گیله دختر  | 

دیدیم هوا خوبه ، با ″او″ رفتیم بیرون قهوه بگیریم ، قدم به قدم تصادفی و فوتی دیدیم😶‍🌫️ ... الانم یهو ابری شد👹 .

امروز چه خبرهههه ⁦(⁠ノ⁠ಠ⁠益⁠ಠ⁠)⁠ノ⁠彡⁠┻⁠━⁠┻⁩ .


#روز نوشت, سگه زندگی
+ نوشته شده در  چهارشنبه سوم آبان ۱۴۰۲ساعت 15:49  توسط گیله دختر  | 

مالیات گرفتن کافه ها جدیده؟ 😐

۳۰تومن فقط پول مالیات گرفت ته فاکتور 😐 .

تخته سر تی‌کافه ی بنم ⁦(⁠ノ⁠`⁠Д⁠´⁠)⁠ノ⁠彡⁠┻⁠━⁠┻⁩ .


#ایشه, سگه زندگی
+ نوشته شده در  شنبه هشتم مهر ۱۴۰۲ساعت 14:26  توسط گیله دختر  | 

جلوی ساختمون منتظر اسنپ بودیم 🚕 .

دیدی یکی‌ نگاهت میکنه وقتی حواست نیست، منتها سنگینی نگاهشو حس میکنی؟🫠

برگشتم دیدم روی شونه ام یه ملخ گنده نشسته و نگام میکنه💅🏻✨ .

مامانم منو گرفت تکوند 🤝🏻 .

فکر کردم افتاده روی شالم .

وسط خیابون جیغ میزدم و شالمو پرت کردم .

دیدم روی شومیزمه ... 👏🏻

همونجا شومیزمم فریادم کشان دراوردم و پریدم‌ توی پارکینگ🌚 ...

یعنی خدا رو شکر که شب بود ... یه عمر آبرو جمع کرده بودم اونجا ⁦⁦(⁠ ⁠ꈨຶ⁠ ⁠˙̫̮⁠ ⁠ꈨຶ⁠ ⁠)⁩.

خلاصه شومیزو برداشتم دیدم ملخ روی زمین نشسته داره تک‌چرخ میزنه😐 روی پاهاش بلند شده بود نکبت .

رفتم جاروی ساختمونو برداشتم و رحم نکردم 😐 .

از ترس و جیغ و خجالت فشارم افتاده بود ‌.

هی میترسیدم بازم روم حشره باشه 😭 .

اونورم اسنپ قسم خورده بود ما رو نرسونه .. یا داشت مردمُ زیر میگرفت یا داشت ما رو میکوبید به اینو اون . هر دقیقه یکبار ما : یا خدا ! وووی بپا ! یا خداااا 🌚 .

تازه جلوی چشممون خانومه میخواست پارک کنه ، زد به ماشین پشتی بعدش‌ ریلکس گازشو گرفت رفت 🌚 .


#روز نوشت, سگه زندگی
+ نوشته شده در  سه شنبه هفتم شهریور ۱۴۰۲ساعت 21:55  توسط گیله دختر  | 

به معنای واقعی فوبیای سوسک دارم .

توی سرویسمون نمیدونم‌ از کجا سوسک اومد ... از این گنده بالدارا 🌚👏🏻 ...

مامانم نتونست بکشتش ، من ناچار رفتم داخل که دخلشو بیارم ، فهمیدم بالدارههههه . همون لحظه هم مامانم درو بست میگفت بکشششش 🫵🏻🔪 ! درو وا کنم میاد داخل 🌚 .

من جارو به دست با جیغ و‌ گریه حمله کردم ...

هنوز حالم بده 🫠🚑 ...


#سگه زندگی, تخته سر
+ نوشته شده در  جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۴۰۲ساعت 18:58  توسط گیله دختر  | 

Today , I am barely alive 🧟‍♀️ .

از درد نمیتونم کاری کنم . فقط نشستم و ویدیوی جدید مری‌جین ریپورتس رو‌ میبینم🕵🏼‍♀️ .

بستنی یخی هم خوردم با اینکه میدونم نباید بخورم 🤹🏼‍♀️🦧 .


#ایشه, سگه زندگی, روز نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و دوم مرداد ۱۴۰۲ساعت 19:28  توسط گیله دختر  |