|
⊹₊⭑ 🥥𝔄𝔩𝔬𝔥𝔬𝔪𝔬𝔯𝔞🐚⊹ ࣪ ˖
|
دوباره شیطونیا و مسخره بازیامون شروع میشه. :))
چقدر حرف داریم برای گفتن.درسته هرروز صحبت میکنیم ولی صحبت کردن رو در رو یه چیز دیگه س!
مضحک بنظر میاد ولی دلم تنگ شده واسه همون 6 صبح بیدار شدنا و آرایش کردن با چشم بسته و دنبال تاکسی ها دوییدنا!
دوباره چایی به دست میریم پشت ساختمون اداری میشینیم و بقیه رو زیر نظر میگیریم و با موذی گریِ بی نهایت ریز ریز میخندیم.
باز هم مسیر دانشگاه تا میدون رو پیاده میریم و صدای خنده هامون کل خیابونو پر میکنه.
انگار زمان وایساده!این خیلی خوبه... ^.^
مهرِ آینده 5ساله که من مینویسم... روی این صفحه که خونه ی دومِ من محسوب میشه✨.
"پناهگاهِ امنِ من!"
چیزای جالبی یادم افتاد ... اولین قدم زنامون توی خیابون باهنر بود ... وقتی از بچها عقب افتادمُ خیلی مظلوم ازشون خواستم آروم تر راه برن.
وقتایی که با همیم اطرافمون محو میشه ...
خنده هامون بلندتره ... مسخره بازیامون بیشتر.
صدامون شادتره و غم هامون کمتر از همیشه. :) xo
صدای گنجشک هایی که از خواب عصر بیدارم میکنن؛
صبح هایی که بدون نق زدن از خواب بیدار میشم و میرم تو دل هوای خوب و بهاری؛
وقتایی که پرده رو میزنم کنار و از برگای سبز درختا و شکوفه هاشون انرژی میگیرم ... ^^
کاش زمان رو اردیبهشت ثابت بمونه.^__^
توجه کردین رنگ زرد چقد قشنگه؟💛 ^_^
بیاین بیشتر زرد بپوشیم .
کاش بشه اتاقمُ زرد کنم.^__^
💛
پ.ن:به کمک یونیکرن هایتان،دنیا را پر از رنگین کمان و پیکسی داست کنید! ^_^