گیله دختر ‎ . ݁⋆ ꫂ᭪ ݁ | نیشِ باز نوشت
 ⊹₊⭑ 🥥𝔄𝔩𝔬𝔥𝔬𝔪𝔬𝔯𝔞🐚⊹ ࣪ ˖

رنگی رنگی دفترای جدید آورده! پیش به سوی پلنر جدید! 😻💚

پ.ن: ای کاش کارای جدیدِ بیشتری تولید کنه. :/


#خوشحال نوشت, ذوق نوشت, نیشِ باز نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۸ساعت 13:35  توسط گیله دختر  | 

کمدمُ تمیز کردم و چند تا لباس تازه پیدا کردم :)) yaaaay!! 💃


#خوشحال نوشت, ذوق نوشت, نیشِ باز نوشت
+ نوشته شده در  جمعه یکم شهریور ۱۳۹۸ساعت 0:6  توسط گیله دختر  | 

بهشت همون لحظه ایه که موجودی حسابت بیشتر از اونیه فکر میکردی.

پ.ن: زلا وبلاگتُ حذف کردی . -_-


#خوشحال نوشت, ذوق نوشت, نیشِ باز نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۸ساعت 17:38  توسط گیله دختر  | 

یکی از آرزوهام اینه با دامبلدورِ Badass دوست شم و‌ خیلی صمیمی شیم و باهم درباره ی خانواده ی کاردشیان غیبت کنیم .

یه حس قوی بهم میگه دامبلدور برای غیبت کردن گزینه ی معرکه ایه.


#پاترهد, هری پاتر نوشت, مود نوشت, نیشِ باز نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه پنجم تیر ۱۳۹۸ساعت 11:11  توسط گیله دختر  | 

از خوبیای تک فرزند بودن هرچی بگم کم گفتم :))

با آرامش ظرف شیرینی و آجیلُ برمیدارم میارم اتاقم تا بقیه بدونن رییس کیه! ^__^


#نیشِ باز نوشت
+ نوشته شده در  جمعه سوم فروردین ۱۳۹۷ساعت 20:25  توسط گیله دختر  | 

بیرون رفتن خوبه،خرید کردن خوب تر؛

ولی خدا نکنه از روی اجبار باشه!چون حاضرم خودمُ به هزار درد و مرض بزنم که نرم بیرون. :))

حتی از خواب صبحم زدم و خودم انتخاب واحد کردم که مجبور نشم عصر برم کافی نت. :))


#نیشِ باز نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه یکم بهمن ۱۳۹۶ساعت 14:57  توسط گیله دختر  | 

بابا داره ظرف میشوره؛

 

یه نگاه به ماگم انداختم.لکه هاش قهوه روش مونده بود.

گفتم خسته نباشی بابا! تا بیاد جواب بده خیلی رییییز ماگُ سُر دادم توی سینک ظرف شویی! :))))


#نیشِ باز نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۶ساعت 15:38  توسط گیله دختر 

همه سرچ میکنن ببینن نزدیک ترین کتابخونه و کتاب فروشی به دانشگاه کجاس من اولین کاری که میکنم اینه که سرچ کنم نزدیک ترین دیزی سرا و طباخی کجاس :)))

 

الان موندم یکشنبه ناهار چی بخورم! :))


#نیشِ باز نوشت, پیسه شکم
+ نوشته شده در  جمعه پنجم آبان ۱۳۹۶ساعت 19:2  توسط گیله دختر 

یادمه دوران مدرسه با اکراه میشستم پای درسم.ولی الان اوضاع طوری شده که خودم خوش خوشان میرم سراغ کتابام :))

 


#نیشِ باز نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه دوم آبان ۱۳۹۶ساعت 11:48  توسط گیله دختر 

در نهایت پنجشنبه شب بارون بند اومد.

 

بابا رفته بود بیرون.مامان از فرصت استفاده کردُ خونه رو تمیز کرد :)) بعد از تموم شدن کاراش ازم خواست لباس بپوشم و بریم بیرون.

(خرید داشته محضِ دلسوزی برای من نبود:/)

از کنارِ قهوه فروشی رد میشدیم که وایسادم.مثه پیشی ای که جلوی گوشت فروشی وایمیسه. :))

ایندفعه مامان جدی دلش برام سوخت و برام یه کاپ اسپرسو خرید.بعدش کلی بهم لوچان زد که چطوری میتونی اینُ دوس داشته باشی:)) بهش شکلات دادم دیگه غر نزد. :))


#روز نوشت, نیشِ باز نوشت, هَطو
+ نوشته شده در  یکشنبه شانزدهم مهر ۱۳۹۶ساعت 14:13  توسط گیله دختر 

من در حدی قیافم بچه میزنه که وقتی امروز تنها رفتم بانک تا حساب باز کنم،کارمند بانک یه نگاه به پشتم انداخت که ببینه همراه دارم یا نه :)) بعد با تعجب پرسید شما چند سالته :))

 


#نیشِ باز نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه سوم مهر ۱۳۹۶ساعت 19:42  توسط گیله دختر 

فقط منم میتونم بابامُ مجبور کنم از ماگِ باب اسفنجی استفاده کنه و الوئه ورا بزنه به پوستش /. :))

پ.ن:دیروز چهار طبقه رو از پله رفتم بالا و پایین!پشت پام گرفته -.-


#نیشِ باز نوشت
+ نوشته شده در  شنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 20:34  توسط گیله دختر 

توی محله ای که زندگی میکنم یه فروشگاه لوازم آرایشیه که صاحب مغازش یه پسر داره و گاهی هم تو مغازه میمونه.این آقا اعتماد به نفسش هم خیلی بالاست،تو کار موزیک(!) و دکلمه (!!!) اَس!

در جریانید که هیشکی از دست من در امان نیست و همه رو یجوری سوژه میکنم؛این پسره رو هم همینطور:)))

امروز هم دیدمش و از خنده کبود شدم.این هم فکر میکنه من ازش خوشم میاد میاد قشنگ میچسبه به من که رد بشه :)) یه اوضاعی داریم اینجا :))) باید تمرین کنم خنده هامو کنترل کنم!

پ.ن:باتوجه به دکلمه اش،اسمشُ گذاشتیم"در طبیعت".


#نیشِ باز نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه دوم شهریور ۱۳۹۶ساعت 21:41  توسط گیله دختر 

الان تو همون مودی هستم که ازش بدم میاد!

دوست دارم برم بیرون و یه بادی به کلم بخوره اما از یه طرف هم میخوام خونه باشم و لم بدم و فیلم ببینم.

پ.ن:دیروز دخترداییمُ دیدم.بچه ی توی شکمش 9 ماهِ بود.یه شکم داشت به چه بزرگی ^_^

نمیتونستم چشم از شکمش بردارم.آخرش فهمید،پرسید چیه؟گفتم بابا تو از فروردین رفتی شکمت فسقلی بود!مثله این بود که دستشویی داشتی و شکمت پر بود :)))) چیشد یهو؟!چرا بزرگه انقد؟ :))) نتونستم درک کنم-_-


#نیشِ باز نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه یکم شهریور ۱۳۹۶ساعت 16:30  توسط گیله دختر 

دیروز یکی از بهترین روزام بود.الان هم با یادآوریش نیشم باز میشه:)) با دوستم نیلوفر رفتیم بیرون،من چیزبرگر سفارش دادم؛نیلوفر تا بیاد گازِ سومشُ بزنه من تموم کرده بودم:)) از آویشن و نی دزدی هام نگم :)) و یه کار دیگه هم کردم که نمیتونم بگم :))) از اونور هم رفتیم فروشگاه من خیارشور بخرم(دوست دارمم^^)،انقد اونجا مسحره بازی درآوردیم که حد نداشت:))صندوق دار هم شیش میزد!میگه سلام چطّوری؟! :)))

سر راهم مامانم گفت مَویز بخرم،خریدمو کردم و اومدم بیرون(در مغازه کشویی بود)،پشتم به در بود و هی درو میکشیدم بسته شه بسته هم نمیشد:/!یهو برگشتم دیدم شاگرد مغازه میخواد در رو باز کنه بیاد بیرون من میکشم بسته شه:))))

پ.ن:مینویسم تا یادم نرود!


#نیشِ باز نوشت, باحال نوشت, ایکس اُ ایکس اُ نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۶ساعت 13:12  توسط گیله دختر 

Downton Abbey مشاهده کنندگانیم ^.^ با یه فنجون پر از گل گاوزبونُ یه سرِ پر درد!

هِر لیدی شیپ "گیله دختر"!‌:))


#نیشِ باز نوشت, فیلم نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 21:25  توسط گیله دختر 

کاشف به عمل اومد بی خوابی های من بخاطر قهوه نیست . 🖖🏾

دیگه کار از نوشیدن گذشته باید تزریق کنم :))

💚


#نیشِ باز نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 22:48  توسط گیله دختر 

واسه کاکتوسام اسم گذاشتم :) اسم شخصیت های هری پاتر!

مثلاً اسم یکیشون womping willow ئه یا هون بید ضربه زن؛اسم یکیشو که برگاش شلخته اس گذاشتم هری پاتر چون هری موهای آشفته داره . D:

اسم زشت ترینشونم بلاترکیس و ولدمورته!‌:)))


#روز نوشت, لبخند نوشت, نیشِ باز نوشت, هری پآتر نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه هشتم مرداد ۱۳۹۶ساعت 21:58  توسط گیله دختر 

یه پیشنهاد عالی؛

لباس های گشاد بپوشید .

پشیمونم چرا تا به حال امتحان نکردم :/


#نیشِ باز نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه هجدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 12:28  توسط گیله دختر 

من مغرور نیستم فقط واسه ی صبحونه قهوه خوردم :)))

پ.ن:این تقویم رنگی رنگیِ ؛ دانلود کنید. [فیشآر]


#نیشِ باز نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۶ساعت 10:26  توسط گیله دختر 

تابستون به طرز چسبناک و بدی داره میاد -.- وقتشه به مسافرا آدرس غلط بدممم ^____^


#نیشِ باز نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه پانزدهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 12:6  توسط گیله دختر 

امروز داشتم میرفتم طرف حوزه از دور دوستمو دیدم که یه چیز گنده از دستش افتاد روی زمین.جلوتر که رفتم دیدم لاکپشت دستشه(به خود میلرزد!).اسمشو گذاشتیم "چوبرا" (کبرای خودمون :)) )؛زنگ خورد که بریم امتحان بدیم نمیدونستیم کجا بذاریمش :/ آخرش دوستم گذاشتش توی سطل زباله :| :))برگشتنی هم از دستش در رفت،نشست زیر ماشین ما هم دیگه بیخیالش شدیم :/ :))


#نیشِ باز نوشت, باحال نوشت, درس نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه دهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 11:22  توسط گیله دختر 

روزه نمیگیرم اما این خوراکیای مخصوص ماه رمضون باعث میشه دلم بخواد بگیرم :)) از یه طرف همش میخوام در طول روز همونارو بخورم :/ دغدغه های یک رشتیِ شکمو :/

پ.ن:من غش میکنم وقتی برام کامنتای گوگولی و محبت آمیز میذارین وبلاگی های جان ^_^ xo


#نیشِ باز نوشت
+ نوشته شده در  شنبه ششم خرداد ۱۳۹۶ساعت 21:54  توسط گیله دختر 

صبح ساعت 9 از حوزه ی انتخابات برمیگشتم ، یه پسری از داروخونه اومد بیرون داشت میرفت طرف ماشینش که منُ دید دارم میرم.قبل از اینکه سوار بشه گفت اینطوری خوبه بدون آرایش دوس دارم. (من:ژووون!خیر ببینی جَوون:)) )

گاهی وقتا واقعاً حسش نیست آرایش کنی ، همون موقع هم به این حرف احتیاج داری ... ولی خدایی کی اولِ صبح آرایش میکنه؟!


#نیشِ باز نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  جمعه بیست و نهم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 10:22  توسط گیله دختر 

تنها وقتی که میتونم با غرور و بدجنسی به هم کلاسی هام نگاه کنم و اونا هم با حسرت به من وقتیه که امتحان بعدیمون ، زبان خارجه س. :))

👇🏻👇🏻

تٔرو اَز اِی اِف!!!😁


#نیشِ باز نوشت, فیلم نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 18:30  توسط گیله دختر 

دیروز ماسک مو زدم امروز هم سریال عاشقانه رو قانونی دانلود کردم . یه حسِّ عیاشی و لاکچری بهم دست داده که غیر قابل توصیفه ... اوه .... لعنتی ... -.- (گوجه سبزش را گاز میزند و اسنوپ داگ پلی میکند!)


#نیشِ باز نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 12:48  توسط گیله دختر 

نمیدونم چرا اما وقتی لباس مدرسه میپوشم و میرم بیرون کلاً شخصیتم از اینی که هست شر تر میشه :)))

احساس میکنم غیر قابل تشخیصم!!میذارم فر فریام توی صورتم پخش شن،مشت مشت پاپ کرن و چیپس میخورم،توی ساختمونایی که درشون بازه سرک میکشم بعضاً داد هم میزنم صِدام اکو پیدا کنه:)).سر راهم یه مشاور املاک هست که همیشه تلویزیونش روشنه،دوستمو نگه میدارم جلوی مغازه وایمیسیم نگاه میکنیم:)))


#نیشِ باز نوشت, درس نوشت
+ نوشته شده در  شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 18:31  توسط گیله دختر 

مامانُ بابا مثلاً با هم قهرن!

از خونه بهش زنگ میزنم.بابا فکر میکنه مامان زنگ زده ، میگه جانم.

آخه موش بخوره شماروو :))))


#نیشِ باز نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 11:27  توسط گیله دختر 

یادم است کم سنُ سال تر که بودیم تا خانه را خالی میدیدیم زنگ میزدیم به بوی فرند (مرا با نیشِ باز و ابروهای بالا داده تصور کنید!) و از این خز بازی ها و اول تو قطع کن و چرتُ پرت! :))

الان که خانه خالی میشود نهایتِ خفن بازی اِمان این است روی بزرگ ترین مبل لم دهیم و غذا بخوریم و دستمان را با جاهای مخفی مبل پاک کنیم و زنگ بزنیم به دوستان و تا میتوانیم غیبت کنیم و بخندیم و نگران نباشیم که بعد از نیم ساعت پدر کفری شود که چقدر حرف میزنیم و پول تلفنِ زیاد و بٔلاه بٔلاه!!


#نیشِ باز نوشت
+ نوشته شده در  شنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 20:34  توسط گیله دختر 

من / پارچه فروشی / آقای فروشنده

+خودتم خیاطی دخترم نه؟

-نه چطور؟

+قیافت به هنرمندا میخوره .

-بعله . هنرمندم (ذوقِ خری!) .


#نیشِ باز نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  شنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 19:43  توسط گیله دختر