خدایی اگه با یه نفر مشکل دارین نیاین جلو بقیه ازش بد نگین!اگر هم گفتین اشکال نداره میشه گذاشت پایِ ناراحتی و دلخوری و عصبانیت!ولی زندگیشو نریزین وسط که طرف اینطوری بود خانوادش اینطوری بودن!
اینارو گفتم برای اینکه فردا پس فردا آشتی میکنید،مثلِ امروز عکس میذارین اینستا از تیکه و متلک های منم در امان نمیمونین :)💋✋🏾
#
مود نوشت,
پُکِر فِیس نوشت
+
نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۶ساعت 23:19 توسط گیله دختر
با این دلبر ها شوآف کنم باز میام ^_^ 💙💕

#
ایکس اُ ایکس اُ نوشت
+
نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۶ساعت 23:7 توسط گیله دختر
میگفتم پول ندارم نمیرم بیرون الان پول دارم نمیرم بیرون :))
ترجیح میدم لش کنم و کانتر بازی کنم و فیلم ببینم و کتاب بخونم زیر باد کولر.کاری که توی دوران مدرسه نمیکردم یا با استرس و عذاب وجدان!
هوای اینجا شرجیه وقتی بیرون میری هم موهات به هم میریزه هم خیس عرق میشی -__- منم گرماییم؛وقتی میرم بیرون و میام خونه از خستگی و گرما نمیتونم تکون بخورم -__-
#
غرغر نوشت
+
نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۶ساعت 23:1 توسط گیله دختر
تابستون کمی تا قسمتی داره روتین میگذره :/
بخاطر همینه که چیزی ندارم که بنویسم.
شروع کردم به سریال دیدن.یه دور کامل مادرن فمیلی رو دیدم شبا هم 13 ریزنز وای. (چرا انگلیسی ننوشتم:|)
از فردا شروع میکنم فرندزُ دانلود کردن ^^
#
روز نوشت
+
نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۶ساعت 22:54 توسط گیله دختر
این اواخر شروع کردم خودمو به عادت های خوب وقف دادن.
تقویم رنگی رنگی خیلی کمکم کرد.تونستم جلوی "همه" ی کار هایی که باید در روز انجام میدادم تیک بزنم.
کارهایی که همیشه موکول میکردم به فردا ها!از تمیز کردن گلدون ها بگیر تا تمرین زبان فرانسوی.
توی مجازی بودنمم کم کردم.تابستون که میشه میخوام فقط وقتمو واسه ی خودم بذارم.
چند وقتی هست که توی خودم تغییراتیُ حس میکنم.یاد گرفتم مطلقاً واسه ی خودم زندگی کنم.فهمیدم زندگی خیلی کوتاهه پس چی بهتر از اینکه اهدافمو دنبال کنم؟مگه چند بار میخوام زندگی کنم؟پس بهتره مفید زندگی کنم و راضی باشم.
#
لبخند نوشت,
روز نوشت
+
نوشته شده در جمعه بیست و سوم تیر ۱۳۹۶ساعت 21:39 توسط گیله دختر
کی گفت یکم نمک با شیر کاکائو خوب میشه؟
فاجعه بود! :/
#
اخمو نوشت
+
نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۶ساعت 15:36 توسط گیله دختر
جو کاملاً ایده آله!
هوا ابری و تاریکه ... همجا ساکت .
بریم کتاب بخونیم! ^^
#
روز نوشت
+
نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۶ساعت 15:33 توسط گیله دختر
+
نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۶ساعت 14:58 توسط گیله دختر
گفته بودم کِی هوا ابری میشه برم بیرون؟
نه!اشتباه بود!این هوا فقط و فقط برای اینه که بشینی گوشه ی تخت و کتاب بخونی و موهاتو ببافی و تا مرز ترکیدن قهوه بخوری و خلاصه اینکه فقط برای خودت باشی /. ☁️
#
ایکس اُ ایکس اُ نوشت
+
نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۶ساعت 14:55 توسط گیله دختر
دلبر های باغچه ی بابابزرگ

#
ایکس اُ ایکس اُ نوشت
+
نوشته شده در یکشنبه هجدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 12:48 توسط گیله دختر
زیر باد خنک خوابی ... بیدار که میشی میبینی گردنت گرفته :(( عععررررر
#
اخمو نوشت
+
نوشته شده در یکشنبه هجدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 12:29 توسط گیله دختر
یه پیشنهاد عالی؛
لباس های گشاد بپوشید .
پشیمونم چرا تا به حال امتحان نکردم :/
#
نیشِ باز نوشت
+
نوشته شده در یکشنبه هجدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 12:28 توسط گیله دختر
کاش میشد وبلاگمو بغل کنم و گریه کنم :(( چررا بعضی وقتا حسش نیست بنویسی آخه ...
داری از حرف میترکی اما بازم چیزی توی ذهنت نمیاد که بنویسی :((
#
ناراحت نوشت
+
نوشته شده در یکشنبه هجدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 12:20 توسط گیله دختر
از من بعیده یک جا نشینی!ولی خب دیگه .. 4 ساعت رو یه صندلیِ سفت و سخت.
دسته اش هم خراب بود بالا و پایین نمیرفت :| نمیشد تکون خورد!
سوالای کنکور زبان خیلیییی زیاد بود.متنای آخر رو یه نگاه کلی انداختم و تست زدم .. بعضیا رو هم نزدم.
قبل از متنا همه رو زدم ... امیدوارم اکثرش درست باشن :/
مِلچی از همه.💙💚
#
لبخند نوشت,
درس نوشت
+
نوشته شده در جمعه شانزدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 21:19 توسط گیله دختر
قبل از جلسه صدای قرآن بلند میشه.
همه ی ذهنت برمیگیرده به 10 فروردین ... پاکخونه ... عزیزی /.
بغض میکنی ... چشات پر اشک میشه ؛
تو دلت میگی برام دعا کن تو آخرین امیدمی.
#
عزیزی
+
نوشته شده در جمعه شانزدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 21:10 توسط گیله دختر
ساعت 14.30 باید حوزه باشم.حالم داره بهم میخوره .. استرس دارم لعنتی ...
#
درس نوشت
+
نوشته شده در جمعه شانزدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 11:55 توسط گیله دختر
حسِ خوبی نیست ... به هیچ وجه!
راهامون جدا شدن ...
دیگه "تقریباً" شدیم تیپ دانشجویی ...
فردا کنکور زبان میدم ... هرچی خوبه,بشه!
پ.ن:توجه کردین آبی چقدر قشنگه؟؟💙💧

#
درس نوشت,
بوک
+
نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 19:1 توسط گیله دختر
ما بلاگر ها وبلاگ های کم یا زیادی رو دنبال میکنیم،در این بین با برخی از وبلاگ نویس ها صمیمی هستیم و نوشته هایشان را به خوبی درک و حس میکنیم.اگر با پستی مواجه شویم که نویسنده به مشکلی برخورد کرده دلمان میخواهد هرطور که شده کمکش کنیم تا بلکه باری از بارهایش کم شود.ارتباط ها بیشتر و بیشتر میشوند؛تو از خودت بگو ...
سرتان را با پر حرفی هایم به درد نیاورم!گذشت و آشنایی ما رسید به 2سال و در نهایت موقعیتی فراهم شد که دو بلاگر بتوانند در دنیای حقیقی یکدیگر ملاقات کنند.
نکته ی جالب میدانید چه بود؟اینکه همش حرفی برای گفتن داشتیم و انگار نه انگار اولین بار است یکدیگر را میبینیم.
دوست خوبم،"عالمه" ی جانِ جان!بهترین روز را برایم ساختی ... و لعنت به این لانگ دیستنس! :/
خانه ی چوبی و دوبلکس رو به دریایِمان!سربازی که از تنهایی و شاید کمی فوضولی فالگوش حرف هایمان بود،پوزیشن نشستنمان بر روی نیکمت و غیبت ها و درگوشی های دخترانه و نفرین و دشنام های من به خیاطم و تویی که مشتاق برای صندلی جلو بودی! :))

#
ایکس اُ ایکس اُ نوشت
+
نوشته شده در دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 11:30 توسط گیله دختر
هیچ چیز سر جای خودش نیست!
حداقل درباره ی من اینطوره ... اینجا جایی نیست که من باشم ... /.
#
مود نوشت
+
نوشته شده در یکشنبه یازدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 13:58 توسط گیله دختر
یه ساعت تموم با نیلوفر حرف زدم :))) سر یه ساعت گوشی قطع شد :)) عادت نداشت طفلی :))))
پ.ن:کنکور زبان افتاده جمعه بعد از ظهر!سنجش هم با این تعیین روزاش :|
#
ایکس اُ ایکس اُ نوشت,
خوشحال نوشت,
غرغر نوشت
+
نوشته شده در سه شنبه ششم تیر ۱۳۹۶ساعت 21:7 توسط گیله دختر
دیروز که عید فطر بود زنداییم زنگ زد که داریم میایم دنبالتون بریم قبرستونی سر خاک مامان بزرگ ...
نمیدونم این چند روز چرا همش یادش میوفتم و بهش فکر میکنم ... به گمونم تازه نبودش برام داره جا میوفته.
وقتی بهش فکر میکنم احساسم یه چیزی فراتر از ناراحتیه ... پوچیِ محضه!
#
عزیزی
+
نوشته شده در سه شنبه ششم تیر ۱۳۹۶ساعت 13:8 توسط گیله دختر
اووو اووو او!میترکونیم تابستونووو!!!

#
اخمو نوشت
+
نوشته شده در سه شنبه ششم تیر ۱۳۹۶ساعت 12:53 توسط گیله دختر
خیلی کنجکاوم ببینم سه ماهِ دیگه کجامُ دارم چیکار میکنم ... (شکمش را میخاراند) .
#
مود نوشت
+
نوشته شده در دوشنبه پنجم تیر ۱۳۹۶ساعت 12:13 توسط گیله دختر
برنامه Relax Melodies رو حتماً دانلود کنید!فراتر از عالیه!
#
ایکس اُ ایکس اُ نوشت
+
نوشته شده در دوشنبه پنجم تیر ۱۳۹۶ساعت 12:10 توسط گیله دختر
میخوام بگم دنیا هنوز خوشگلیاشو داره اما میترسم "کارما" یادم بیوفته و حالمو بگیره -_-
#
روز نوشت
+
نوشته شده در یکشنبه چهارم تیر ۱۳۹۶ساعت 13:19 توسط گیله دختر
عضو کتابخونه شدم!
🐻🎉#
روز نوشت,
ذوق نوشت
+
نوشته شده در شنبه سوم تیر ۱۳۹۶ساعت 21:7 توسط گیله دختر
به نقل از یک عزیز :
احتمالاً دیوانه ام اما دیوانگی انواع گوناگون دارد اما بعضي هایشان واقعا لذت بخشند /.
من سبکم را دوست دارم،از اینگونه بودنم لذت میبرم و راضی هستم!من یک تینیجر هستم!از من توقع رام شدن و مانند عاقلان رفتار کردن را نداشته باشید!امری غیرممکن است!
بگذارید به حال خود رها باشم و دنیا و مشکلاتش را به یک طرف خود بگیرم!بگذارید تنها دغدغه ام این باشد که زود تر از همه قسمت جدید سریال izombie را دانلود کنم و نگران تمام شدن چیپس ها بستنی هایم باشم!
من یک تینیجرم!کسی که اندکی از 18 سالگی اش میگذرد!برای بزرگ شدن تا دلتان بخواهد وقت هست!اجازه دهید تا میتوانم به دیوانگی اَم ادامه دهم و وایلْد باشم.
اصل این دوران همین است که به چیزی بها ندهم و به گفته های دیگران بی اهمیت باشم(آی دُنت گیوْ ا شِت!!)؛بنویسم و سرکش باشم و رویا پردازی کنم و بر آرزوهایم برچسب هدف بزنم!
باز بگویم آی دنت گیو ا شت یا بس است؟!

#
مود نوشت
+
نوشته شده در جمعه دوم تیر ۱۳۹۶ساعت 12:24 توسط گیله دختر
وبلاگی های جان!
لطفاً به من کتاب معرفی کنید در این زمینه ها:
تاریخ اروپا و قرون وسطا ، رمان های ترجمه شده(قدیمی باشد چه بهتر!) و نمایشنامه.
#
کتاب نوشت
+
نوشته شده در جمعه دوم تیر ۱۳۹۶ساعت 12:5 توسط گیله دختر
بارون تابستونی خوبه به شرطی که بعدش دما به حداکثر نرسه :| اینجا بعد از بارون طوری گرم میشه که همه ی لذتی که از هوای خنک بردیم میاد جلوی چشمامون و پشیمون میشیم :/
#
روز نوشت,
غرغر نوشت
+
نوشته شده در جمعه دوم تیر ۱۳۹۶ساعت 11:49 توسط گیله دختر
قطعاً بلاگفا باید قابلیت بلاک کردن می داشت :/
#
پُکِر فِیس نوشت
+
نوشته شده در جمعه دوم تیر ۱۳۹۶ساعت 11:41 توسط گیله دختر