|
⊹₊⭑ 🥥𝔄𝔩𝔬𝔥𝔬𝔪𝔬𝔯𝔞🐚⊹ ࣪ ˖
|
دیروز دوز دوم واکسنمُ زدم و کل روز خوابالو و کسل بودم😴 .
برگشتم خونه، کلید درُ باز نمیکرد . به مامانم زنگ زدم، خواب بود ، گفتم پشت در موندم🥺 .
با چشای بسته درُ باز کرد پرسید این وقت صبح بیرون چیکار میکردی؟😑😂 گفتم مامان واکسن زدم🐧 .
برای اولین بار یکم حس کردم بزرگ شدم😂 .
از اینکه کارهام رو نصفه ول کنم بدم میاد ... صد روز خوشحالی رو یادمه! الان توی تعطیلات به سر میبرم ، مسافرم که بره دوباره شروع میکنم🦸🏼♀ .
من هروقت که بتونم میخونمتون .
خیلیا توی لیست ″وبلاگ دوستان″ هستن که خودشونم نمیدونن ...
خلاصه که میبینم متاسفانه اکثرتون غمگینید به دلایل مختلف ... امیدوارم هرچه زودتر غم از دلتون رخت ببنده 💚:) .
اولین روز از مهر با بَپَختِه کویی گذشت😂😂😂 . این صفت و اسم برای خودمم خنده داره😂 .(یعنی کدوی پخته)
پیش به سوی روزهای کیک کدو و کاکای کدو . 🤸🏼♀👿
امروز رو جای فردا آف کردم . دارم هنیبال میبینم 🙄 .
آخر هفته اس .
صبح از ذهنم گذشت که پنجشنبه س و خوشحال شدم؛ بعدش یادم اومد بیرون از خونه کاری نمیشه کرد ، لبخندم جمع شد😂 .
عیب نداره ... امروز رو میذاریم برای self-care 🙄 .
آسمون ابری موردعلاقه ام باعث میشه یکم ایناوضاع رو تحمل کنم ... ☁
امیدوارم خاله ام فردا بیاد ، لااقل دو تا آدم ببینم دلم وا شه😁 . برای برون گراها قرنطینه خیلی سخت تر میگذره . همش دارم با دوستام حرف میزنم ولی کافی نیست🥺 .
دلم میخواد برم بیرون ... برم خرید ... با فروشنده لوازمآرایشی هم صحبت شیم ... زنگ بزنم بهنیلوفر بگم الان شیرینی فروشی ام ، چی بخرم به نظرت؟ موقع رمز گفتن اول اون رمزم رو بگه😄 .
برم همون کافه ی همیشگی ... لیست بلند بالای کیکای روزشو بگه و نتونم انتخاب کنم و دو مدل سفارش بدم ، کرمبل آلبالو و چیزکیک آلبالو ...
میگذره ها ... تموم میشه اینا هم! حافظ چی میگفت؟ دائما یکسان نباشد حال دوران ... ، یادت نره🥺 .
خدایا به امید خودت🥺💚 ...
اون دوستم که توی کیک پزی تبحر داره، مریضه و درست نیست مزاحمش شم ولی باید بدونم برای خامه کشی کیک باید چیکار کرد🤔 . خامه اش چطور فرم میگیره اصن! رنگ خوراکی به کنار🥴 .
برای یه مترجم درست نیست که توی حرف زدنش از واژه هایی که غیر از اون زبان هست ، استفاده کنه . بنظرم سطح سواد و علمش میره زیر سوال .
ممکنه در حد یکی دو تا لغت زیاد بد نباشه ولی خب دارم تمرین میکنم که بیشتر حواسم جمع باشه .
🐧
جواب ادمین به سوال من که چرا نمیرم توی آپدیت ها:
″ مطالب کوتاه و یا در مواردی که در مدت کوتاه زمانی (یک روز) تعداد پستها زیاد باشد همه ی موارد در فهرست بروز شده ها نمایش داده نمی شود. ″
نمیدونم چرا ... ولی اینطوری به ضررشون هست،نیست؟ چون بالاخره تبلیغات کمتر دیده میشن و بازخورد میگیرن .
و سلام بر جمعه ی بارانی 😍✨🌧 .
از فرصت استفاده کردم و بیشتر خوابیدم .
الانم یادم اومد توی هفته ی گذشته نرفتم کتابخونه💔 یادم رفته بود😑 ...
این هفته یه سری قرار ملاقات دارم و کار بیرون از خونه ... ولی واقعاً دلم کتابخونه میخواد:/ . ایشالا که یادم بمونه!
آشپزی یه هنره . کار هر شخصی نیست که نتیجه رو به بهترین شکل ارائه بده .
اگه نتیجه خراب شد، نباید ناامید شد . بهتره ضعفشو به خاطر بسپاریم و دیگه نذاریم دفعات بعد تکرار بشه .
روزایی که شام درست کردن رو به عهده میگیرم، دل توی دلم نیست که زودتر شروعش کنم .
یجور تخلیه ی ذهنیه برام ✨ .
بعنوان یه برونگرا ، یه تعداد ویژگی درونگرایان رو توی خودم میبینم ...
مثلاً همونقدر که عاشق جمع و دورهمی هستم ، تنهایی و خلوت خودم رو دوست دارم .
یا از کافه و مهمونی رفتن خوشم میاد ولی دوس دارم گاهی بجاش کتاب بخونم و فیلم ببینم .
ولی خب درکل برونگرا هستم .
من ، امروز ، بعد از اینکه همه ی ویتامین ها رو استفاده کردم و خوردم : دیگه از من سالم تر وجود نداره 💪🏻👁 .
آخیشش! بالاخره اومدم 🤓 .
یا خونه نبودم یا درگیر ترجمه بودم . (تایم استراحتم امآنگ آس بازی میکردم😂)
برید کینآآآر مترجمتون اومد 😎💸💸 .
نامزدمو بدید برمممم میخوام ب قربونش برم :/
نامزدمه میخوامش دنبالشم میپامش :/
ノ(*゚ー゚)ノ ヽ(*゚ー゚*)ノ (〜^∇^)〜(ノ^o^)ノ
بعد از سه سال، حالت ناخنامُ دارم عوض میکنم .
خیلی نوک تیز بودن و ریسکش شکستنشون بالا رفته بود .
اون هودی از فروشگاه مردونه خریده بودم رو نمیدونم یادتونه یا نه ولی چند روز پیش برای اولین بار پوشیدمش و برحسب اتفاق رفتم روی ترازو ... به وزنم یک کیلو اضافه شده بود😂 . انقدر غصه خوردمممم😂
تهش ب ذهنم رسید شاید از این لباسه . عوض کردم و دوباره وزن کردم دیدم بلههههه😂 یک کیلو وزن هودیم بود😂💔 .
اصلا سنگینی حس نمیکردم :/ .
دیروز داشتم پستای قدیمی رو میخوندم؛
زمانی که ترم اولی بودم D: !
چندتاش بنظرم باحال بودن😂 .
امروز هممون دیر بیدار شدیم .
یهویی هوا سرد شد و صدای بارون سکوت خونه رو پر کرده بود؛ مگه میشه نخوابید؟☁
در ادامه ی روز، یه ماسک صورت خوب بذاریم و دمنوش آویشن و لیمو درست کنیم تا ببینیم بعدش چی میشه 👽 .
خداییش این موقع از سال باید لباسای گرم میپوشیدیم:/
دیگه حالی ب آدم میمونه؟ ヽ(*゚ー゚*)ノ(ノ*゚ー゚)ノ
بازی siren head رو توی یـوتیـوب سرچ کنید 😈👻 .
خیلی دوست دارم واقعی میبود و حس ترسش رو تجربه میکردم😁 .
اینجا دما به ۱۵ درجه رسیده و دو درجه از دیروز سردتره 🌧 .
بارونِ وحشی میباره و توی شدید ترین حالت پاییزی به سر میبریم .🐥
میگم الان که از نظر فیزیکی نمیشه درس خوند و کاری کرد ... برم عود وانیلی روشن کنم و چای نعنا بذارم و مهربونیاتونو بخونم😍 .
تنبل نشدماااا ... کتاب دریچه ای به سوی کیهان کنارمه . میخونمش😇 .
کیسز فلان بیسار 👋🏻💚 .
چه بخواییم چه نخواییم این حال و هوای پاییزی رومون تاثیر میذارع :«
این چند روز با پریود و قبلش درگیر بودم و حسابی بهم ریختم .
فردا هم شروع کلاسامه و هنوز نصف کتابامُ نخریدم ... معطل چیم!؟ نمیدونم 😅 .
خیلی چیزا توی ذهنم بپر بپر میکنن!
مثلا چطوریه ک پزشکا توی اسم داروها اشتباه نمیکنن!؟ من هروقت ناپروکسن میخوام، فلوکستین میخرم و هروقت فلوکستین میخوام ناپروکسن!
مشخصه خیلی کلافه ام؟ 😂🤦🏼
بَی! 👋🏻
روز سوم،
هیچ حسی ندارم 😂 .
به صفحه ی سفید خیره شدم؛
میخوام بنویسم اما نمیدونم چی!
الان یادم اومد مامانم گفت به گلدونات آب بده .
برم کارمُ انجام بدم بعدش شاید چیزی برای گفتن داشتم😂 .