گیله دختر ‎ . ݁⋆ ꫂ᭪ ݁ | پُکِر فِیس نوشت
 ⊹₊⭑ 🥥𝔄𝔩𝔬𝔥𝔬𝔪𝔬𝔯𝔞🐚⊹ ࣪ ˖
هرچقدر به گوشش خواندم که این راه فایده ندارد و ارزشت پایین تر می آید فایده ای نداشت!پس من هم بی خیال میشوم.


#پُکِر فِیس نوشت, خونسرد نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۵ساعت 15:19  توسط گیله دختر 

و وقتی یک عدد سـ*آن آو دِ بـ*_*ـچ ِ ناشناس چهار صبح تو را از خواب ناز بیدار میکند و تو دقیقاً صبح همان روز شماره اش را در 3 ، 4 برنامه وارد بلک لیست میکنی ... :/

پ.ن:هنوزم داره زنگ میزنه!احمق!:)))


#پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم تیر ۱۳۹۵ساعت 15:17  توسط گیله دختر 

دیروز رفتم گوشی بخرم.طرف همینطور که داشت معرفی میکرد یه تیکه کاغذ مشکی گذاشت جلوم.دقیق که شدم دیدم گوشیه:))

قیافه متعجبمُ‌ که دید گفت باریک ترین گوشیِ جهانه.

البته من اونُ نخریدم چون زیادی غیر عادی بود:))

شب که داشتم با گوشی کار میکردم تا قلقش دستم بیاد دیدم یه قستمش تاچ نداره خلـاصه دادم به فروشنده که تعویضش کنه.اونم بهم گفت که فردا بیا تحویل بگیر.

تو راه خونه بودم که یادم افتاد سیم کارتِ مامانم توش بود :/

هیچی دیگه:|

الـان مامانم رفته بسوزونتش یکی دیگه بگیره:)))

عاشقتشم که!اصلـاً بهِم سرکوفت نزد :* :*

پ.ن:چشام درد میکنن.باید برم چشم پزشکی :(


#خوشحال نوشت, پُکِر فِیس نوشت, روز نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۵ساعت 10:18  توسط گیله دختر 

بارون میباره ...

دلم خیلی گرفته؛نمیدونم برای چی.

کلـاً دلم یه چیزی میخواد ولی نمیدونم چی میخوام.

سرعت نتم پایینه نمیتونم فیلم دانلود کنم.همه ی فیلمارُ هم دیدم:/

وقتی هم که هوا بارونیه نمیشه رفت بیرون.

به همه ی اینا درد ماهیانه هم اضافه کنید.

دیگر سخنی نیست!

پ.ن1:انیمشین "زوتوپیا" رو حتماً ببینید.

پ.ن2:برای رشد ناخنِ انگشتِ اشاره ی دستِ راستم هم دعا کنید.:(


#پُکِر فِیس نوشت, بیحوصله نوشت
+ نوشته شده در  جمعه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۵ساعت 17:4  توسط گیله دختر 

مامانم دو روزه اومده اینستا،خارجی ها فالوش میکنن :/

منم سالی یه بار یکی فالو میکنه اونم از دهستانِ روستای نمیدونم چی چی !!


#پُکِر فِیس نوشت, بیحوصله نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه نوزدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 11:31  توسط گیله دختر 

دوسٔت دارم "روزهای کسل کننده" را مانند یک پی ناتا از شاخه ای آویزان کنمُ تا میخورد با چوب بیسبال بزنمش!!!


#پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 11:53  توسط گیله دختر 

دختره رو صداش میزدیم ابرو موکتی الـان رِل زده :/

منم هر روز دارم با آهنگ عشق بندر سندی قر میدم -___-

[سیه دختِ هاجرو خودمُ تو گل میپلکونوم ...]


#پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  جمعه دهم اردیبهشت ۱۳۹۵ساعت 11:36  توسط گیله دختر 

نگاهی پلید به فاطمه و نیلوفر و عالیه و در میان گذاشتنِ نقشه شومَم ...

پرنیا رو به رویم ایستاده بود.

با ترس به شانه ی سمت چپش زل زدم ...

متوجه شد!

نیلوفر جیغ زد ... همه جیغ زدیم و به سمت درخت نارنج دویدیم.

پرنیا مقنعه اش را از سرش کشید و به زمین پرت کرد.

آری پرنیا را اُسکل کردیم!! :))))

***

هیچی مسخره تر از یه پسر دماغ عملی نیست:/

فردا که پسرش ازش میخواد باهاش کشتی بگیره یا بوکس کنه چی میگه؟!

وای نه پسرم!دماغم لوچ میشه؟!! :|


#خوشحال نوشت, روز نوشت, پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه ششم اردیبهشت ۱۳۹۵ساعت 17:41  توسط گیله دختر 

همه ی زن ها با 90% از احساساتشان قضاوت نمیکنند.

همانطور که همه ی مرد ها از 90% منطق بهره نمیبرند.

 


#پُکِر فِیس نوشت, اینگونه نوشت, اخمو نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم اسفند ۱۳۹۴ساعت 20:38  توسط گیله دختر 

مثلـاً بفهمی توی مدرسه ای که پارسال درس میخوندی یکی خودشو از اون بالـا. . .اون بالکن با اون نرده های بنفشِ زنگ زده. . .

شِپِلِق-___-

خِلِچ!!


#پُکِر فِیس نوشت, متعجب نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۴ساعت 18:28  توسط گیله دختر 

دیروز بعد از یه مدتی فیلم دانلود کردم.از عالی هم عالی تر بود.

بازی sofia Vergara  فوق العادَس.

ʜᴏᴛ ᴘᴜʀsᴜɪᴛ

مَن:مامان!باورت نمیشه!سرعت نتم خیلی بالـاست!

مامانـم:میخوای زنگـ بزنم بگم کمش کنن؟

پ.ن:دیروز سرعت نت به حدی بالـا بود که 9تا فیلم دانلود کردم:|

***

من فکر میکردم تک چرخ زدن جلوی مدرسه دخترونه دیگه خز شده ولی بهم ثابت شد که اینطور نیست.

خب که چی؟:|

من عاشق موتورُ تک چرخ زدنات شدم بیا با من دوست شو

← [فشـار] ، [فـِشور]

عینِ حقیقت -__-


#خوشحال نوشت, متعجب نوشت, پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم دی ۱۳۹۴ساعت 11:2  توسط گیله دختر 

مامانم داره عمو پورنگــ میبینه؛

به مادر بزرگمَم زنگ میزنه میگه برو نگاه کن:/


#پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم دی ۱۳۹۴ساعت 11:6  توسط گیله دختر 

رُک و بی پرده بگویم که . . .

پریـ ود خر است:|


#پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه هفدهم آذر ۱۳۹۴ساعت 10:0  توسط گیله دختر 

در تاکسی تمام حواسم را به مسیر داده بودم فقط میخواستم پیاده شومُ خرید کنم.

راننده کنار شخصی ترمز کرد.

پسری که در صندلی جلو جا خوش کرده بود ناگهان درب کنارم را باز کرد و نشست.

نگاهی به رو به رویم انداختم!

ازش ممنون بودم که به فکرمان بود وگرنه از ما چیزی جز استخوان پودر شده با کمی ماهیچه باقی نمیماند.

***

هیچوقت آدم های چاق را درک نکردمُ نمیکنم.

خوشحال که توانستم ملینا را به سمت لـاغری سوق دهم-___-


#پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه دهم آذر ۱۳۹۴ساعت 19:5  توسط گیله دختر 

متنفرم از اینکه در یک روزِ بارانـی(و سرد.تاکید میکنم سرد!!) آن هم چتر به دست مجبور باشم برای کسبِ علم بیرون بروم:/


#پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۹۴ساعت 17:4  توسط گیله دختر 

کُلـاً شخصیت من طوریه که زود عصبــی میشم.

و خدا نیاره اون روزیُ که باید به یه آدمِ‌ کند ذهن(!) مطلبیُ برای بارِ دوم توضیح بدم -__-


#پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه نوزدهم آبان ۱۳۹۴ساعت 17:52  توسط گیله دختر 

صبح به صبح ناله و شکایتم گوشِ فلک را کر میکند.نورِ شدیدِ مزخرفِ پارکینگــ اذیتم میکند. . .خاموشش میکنم و در گوشه ای همچون خون آشامی منتظر شکـار کِز میکنــم.

نگاهـی به ساعت میکنم . . .

7:50

سوارِ ماشین میشوم.

حرف های کلیشه ای!

و منمُ صدایـی که از رادیو در ماشین میپیچد.

گوینده ی همیشه شادِ لعنتــی:|

و طبق معمول میگوید:

+هیــرآد حآتَمــی!هستــم هستـی؟

و او هم اُسکُل وار تر جواب میدهد:

-هستم!هستــم!

:/


#پُکِر فِیس نوشت, غرغر نوشت
+ نوشته شده در  یکشنبه هفدهم آبان ۱۳۹۴ساعت 17:57  توسط گیله دختر 

فقط نیم ساعت مانده بود تا از شرِّ توضیح های خسته کننده ی این زن راحت شوم؛ته دلَم خوشحال بودم که از امتحان بویـی نبرده و چیزی در خاطرش نیست.در اصل همه ی ما خوشحال بودیم.

اما به یکباره گفت: بریـم سراغِ امتحان!

وَ من:

پ.ن:روانشناسی از آنچه که انتظارش را داشتم سخت تر است و حتـی خسته کننده تر از اقتصاد:|


#پُکِر فِیس نوشت, اخمو نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه ششم آبان ۱۳۹۴ساعت 13:43  توسط گیله دختر 

دیشب داشتیم دورِ هم سریال میدیدیم که جنابِ پدر برگشتند و  گفتند:دختر تو مگه رو تختِت خرس ترکیده؟

نگاهی به جناب مادر کردم سپس به جناب پدر اشاره کردم چیزی نگوید.:|

ولی باز هم ادامه دادند:عصر میخواستم برم یه سر توی اتاقت استراحت کنم تختِتُ دیدم فرار کردم!رفتم رو مبل خوابیدم:))

و من بودمُ اعتراض هایی که از جانب جناب مادر مرا هدف میگرفت.-__-

تقصیر من نیست که وقتی برای مرتب کردن اتاقم ندارمT___T


#پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  جمعه بیست و چهارم مهر ۱۳۹۴ساعت 18:19  توسط گیله دختر 

دبیرانی هستند سال ها منتظر استخدام:|

اما نمیدانم چرا سازمان آموزشُ پرورش اصرار دارد افراد نال‍ایق را استخدام کند؟(منظورِ من شاملِ همه ی دبیران نمیشود!)

برای مثال دبیرِ‌ روانشناسی:| کدام آدم عاقلی با اعتماد به نفسِ‌ تمام آزاد را با "ذ" می نویسد؟!یا مانیتور را "مونی تور"؟!!

یا در گوشه ی توضیحاتش قلب بکشد؟به خوشمزه بگوید خیشمزه؟:|

هرچه نگویم بهتر است:|:|


#پُکِر فِیس نوشت, متعجب نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۴ساعت 16:50  توسط گیله دختر 


#پُکِر فِیس نوشت
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه سوم مهر ۱۳۹۴ساعت 11:7  توسط گیله دختر 

باز آمد بوی ماه مدرسه:))

از آنجایی که گلی جان(راننده سرویس بنده)بنابر شرایطی نتوانست همراه من در راه مدرسه باشد؛همانند کودک دبستانی دست در دستِ مادرِ گرامی و کوله پشتی بر پشت راهی شدیم:))

در ابتدای ورودم به شکنجه گاه(!) یا همان مدرسه دوست خلُ چل عزیزم عالیه بر سر و کولمان پرید:|بعد هم یکی یکی دوستان را زیارت نمودیمD:

در حیاط دور هم جمع شده بودیم که مریم گفت:سارینا داره میاد وااای چقدر عوض شده.

نگاه مریم را دنبال کردم و چشمم به سارینا یا میس هیول‍ا افتاد:|

دخترم اگر واقعا قصد عمل بینی داشتی کمی صبر میکردی تا انقدر بینیِ قلمی اَت به صورتِ پهن اَت زار نزند:/

تصمیم هایی که در این دوره ی سنی گرفته میشوند از روی احساس است نه منطق!آخر دختری که هنوز 18 سالش نشده را چه به عمل زیبایی؟!

یک جمله را بیش از هرچیز باور دارم:تا خودت را قبول نداری توقع نداشته باشد دیگران قبولَت کنند.

البته عملی که باعث زیبایی فرد شود مشکلی ندارد ولی نه اینکه طوری باشد که نتوانی به صورتش نگاه کنی:|

***

دروغ های بچه ها هم یکی یکی برمل‍ا شد:)) واکنش ها را دریابید!

ارغوان مگه نمیخواستی ارتودنسی کنی؟ => بحث به کُل عوض شد:))

مهدیه قضیه نامزدیِ تو و فرشاد به کجا رسید؟ => تموم شد من اصل‍ا قصد جدی شدن ندارم:/

فاطمه روکش دندوناتُ چیکار کردی => غیبش زد:|

بله دوستان!

من با همچین آدم هایی در یک کل‍اس هستمD:

فردا هم جشن عقد یکی از همکل‍اسی های بنده است:| به کجا داریم میرویم؟!!


#باحال نوشت, درس نوشت, متعجب نوشت, پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  چهارشنبه یکم مهر ۱۳۹۴ساعت 17:29  توسط گیله دختر 

دیشب در راه برگشت به خانه سر و صدای آنطرف خیابان توجه اَم را جلب ڪرد.

افتتاح شعبه ی جدید فروشگاه"پآندورآ".

واجب به ذڪر است هروقت خواستید پولِ اضافے خود را با خیالے آسوده دور بیاندازید ؛ پآندورآ بهترین مڪان است:|

قیمت ها از چرم مشهد و لوڪس ترین فروشگاه های شهر گرانتر و ڪیفیت پایین تر:|

از تنوع هم چیزی نگویم بهتر است:)

 


#پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام شهریور ۱۳۹۴ساعت 12:31  توسط گیله دختر 

"حذف شده"

مَن ن.ت در همینجا سوگند یاد میڪنَم ڪه هیچوقت و در تحت هیچ شرایطے بچه دار نشوم:|و تا جای‍ـے ڪه امڪان دارد ازدواج نڪنم.

همین دیشب نزدیڪ بود بینے اَم حالت صاف خود را برای همیشه از دست بدهد و بر رویَش تپه های ڪوتاه و بلند سبز شود!!توسط یڪ بچه *** و زبان نفهم!

وقتے با ڪله اَش در صورتم شیرجه زد،تنها داشتم به این فڪر میڪردم ڪار ڪدام دڪتر زیبایـے بهتر است و آیا میتوانم شڪایت ڪنم؟!

دلایلے ڪه من دارم شاید از نظر شما خنده دار ولے از نظر من منطقیست!

من دارای خصوصیاتے هستم ڪه نمیتوان با آنها ڪنار آمد.غرور،خودشیفتگے،بـےاعصاب،تنوع طلب و بـےاحساس نمونه هایـے از خصوصیات من اَست.

خیلـے راضے اَم از اینڪه توانستم جهت زندگے اَم را مشخص ڪنم و راه دادن هرگونه بچه و مرد را ممنوع!

برعڪس دختران اطرافم ڪه از ڪودڪے در آرزوی پوشیدن لباس عروس خیال پردازی میڪنند و همیشه پای ثابت سریال های عاشقانه هستند من دائماً به این فڪر میڪنم بعد از مستقل شدنم و دستیابـے به موقعیت مالے موردنظر خریدن ویلا در رضوانشهر(شاید جواهرده) گزینه ی مناسب تر است یا داشتن یڪ ماشین لوڪس؟آخر هفته ها هم زمانے را به دیدن فیلم هایـے مانند Dumb and Dumber اختصاص میدهم:))


#پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام شهریور ۱۳۹۴ساعت 10:9  توسط گیله دختر 

ضدحال یعنے برای گردش برنامه ریزی ڪنے اما ماشین خراب شود و هوا بارانے:/


#پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  جمعه سی ام مرداد ۱۳۹۴ساعت 10:21  توسط گیله دختر 

مَن ن.ت در همینجا سوگند یاد میڪنَم ڪه هیچوقت و در تحت هیچ شرایطے بچه دار نشوم:|و تا جای‍ـے ڪه امڪان دارد ازدواج نڪنم.

همین دیشب نزدیڪ بود بینے اَم حالت صاف خود را برای همیشه از دست بدهد و بر رویَش تپه های ڪوتاه و بلند سبز شود!!توسط یڪ بچه *** و زبان نفهم!

وقتے با ڪله اَش در صورتم شیرجه زد،تنها داشتم به این فڪر میڪردم ڪار ڪدام دڪتر زیبایـے بهتر است و آیا میتوانم شڪایت ڪنم؟!

دلایلے ڪه من دارم شاید از نظر شما خنده دار ولے از نظر من منطقیست!

من دارای خصوصیاتے هستم ڪه نمیتوان با آنها ڪنار آمد.غرور،خودشیفتگے،بـےاعصاب،تنوع طلب و بـےاحساس نمونه هایـے از خصوصیات من اَست.

خیلـے راضے اَم از اینڪه توانستم جهت زندگے اَم را مشخص ڪنم و راه دادن هرگونه بچه و مرد را ممنوع!

برعڪس دختران اطرافم ڪه از ڪودڪے در آرزوی پوشیدن لباس عروس خیال پردازی میڪنند و همیشه پای ثابت سریال های عاشقانه هستند من دائماً به این فڪر میڪنم بعد از مستقل شدنم و دستیابـے به موقعیت مالے موردنظر خریدن ویلا در رضوانشهر(شاید جواهرده) گزینه ی مناسب تر است یا داشتن یڪ ماشین لوڪس؟آخر هفته ها هم زمانے را به دیدن فیلم هایـے مانند Dumb and Dumber اختصاص میدهم:))


#اخمو نوشت, پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 10:22  توسط گیله دختر 

امروز سری به دڪتر زدیم!این ڪار هر ماهِمان است.

به مادر گفت وزنت ڪمے بالاست و من هم ادامه دادم باید رژیم بگیری.دُڪے جان با لبخند حرفم را تایید ڪرد.بعد از دیدن آزمایش اخم هایش در هم گره خورد و تند و تیز خطاب به مادر گفت:چرا انقدر قندت پایینه؟بعد میخوای رژیم بگیری!؟!میخوای خودتو بُڪشے؟!رژیم بگیر بمیر دیگه!چرا به فڪر خودت نیستے؟

و من و مادر همچنان متعجب بودیم!

پزشڪ خوبیست فقط زیادی نگران میشود:))

پ.ن:دیشب رمان یاسمین را تمام ڪردم...دلم به حال بهزاد و دیگر بهزادها سوخت . . .


#پُکِر فِیس نوشت, لبخند نوشت, احساساتی نوشت
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۴ساعت 10:3  توسط گیله دختر 


#پُکِر فِیس نوشت
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه بیستم مرداد ۱۳۹۴ساعت 11:6  توسط گیله دختر 

.....


#پُکِر فِیس نوشت, متعجب نوشت, باحال نوشت
+ نوشته شده در  شنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 9:58  توسط گیله دختر 

نفرت دارم از این عملڪرد بعضےها !

ڪه عشقے وبلاگ ثبت میڪنند و عشقے حذفش :)


#پُکِر فِیس نوشت
+ نوشته شده در  سه شنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 19:28  توسط گیله دختر